Friday, September 11, 2009

نامه سرگشاده مهدی کروبی به صادق لاریجانی: نظامیان بعد از سیاست به سراغ طبابت آمده اند / عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر

۲۰ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۳:۲۱

نامه سرگشاده مهدی کروبی به صادق لاریجانی:
نظامیان بعد از سیاست به سراغ طبابت آمده اند / عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از میدان به در می رود

جناب آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ماه رمضان
همانطور که مستحضرید اینجانب در پی انتخابات پرشبهه ریاست جمهوری اخیر و پیامدهای دردناک و نگران کننده متعاقب آن، نامه های متعددی را به مقامات مسئول نوشته ام تا برخی نکات، انتقادات و اعتراضات را با مسئولان امر درمیان گذاشته و هشدارهای لازم را به آنها داده باشم. آخرین این نامه ها نیز خطاب به شماست که به تازگی قبول مسئولیت کرده و بر صندلی قاضی
القضاتی تکیه زده اید. و اکنون من شرح جلسات خود با نمایندگان جنابعالی و برخی مسائل حاشیه ای آن را که به پلمپ دفتر شخصی و حزبی من منجر شد با شما در میان می گذارم تا به وظیفه شرعی و ملی خود عمل کرده باشم. باشد که آیندگان نگویند مهدی کروبی با فشار و تهدید و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشید و درخانه خزید و صدای حق خواهی اش کوتاه شد. که اگر شما ندانید، دیگران میدانند که در سابقه مهدی کروبی، نه تنها فشار و تهدید و محدودیت و محصوریت کارساز نبوده و او را در پیمودن راهی که تشخیص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نیز کرده است.
جناب اقای لاریجانی
نمی دانم تا چه حد از آنچه که در جلسات ما با کمیته منصوب جنابعالی برای پیگیری حوادث اخیر گذشت با خبرید. برای آگاهی مردم و همچنین شما عرض میکنم که ما دو جلسه با آقایان محترم "خلفی ، محسنی اژه ای و رئیسی" داشتیم که این جلسات به صورت مطلوب و مناسبی نیز پیش رفت و در آنها گوشه ای و تعدادی اندک از اسنادی که نشانگر برخی اتفاقات ناگوار و غیرقابل
بخشایش در روزهای پس از انتخابات بود ارائه و بازگو شد. در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سی دی و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخی اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههای مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه این سه سند، اشاره ای نیز به صورت شفاهی به اتفاقاتی شد که برای دو دختر یعنی ترانه موسوی «واقعی» و سعیده پورآقایی رخ داده بود. جلسه دوم نیز دوشنبه هفته جاری برگزار شد و حدود سه ساعت نیز به طول انجامید و در این جلسه نیز در کنار بحث های فراوان، من سندی جدید ارائه کردم البته با این قید و شرط که نباید به واسطه این افشاگری و حق خواهی، برای آن فرد و خانواده اش اتفاقی رخ دهد؛ اتفاقاتی از آن دست که پیش از این و در زمان مسئولیت دادستان سابق تهران برای یکی از افرادی
که من به عنوان سند معرفی کرده بودم پیش آمد و برخی مشکلات خانوادگی و شارهای جدید مترتب بر آن خانواده شد. بدین ترتیب این بار سند خود را دادم اما سفارشات لازم را هم کردم که مباد غفلتی که دادستان قبلی تهران مرتکب شده بود تکرار شود و پای واسطه هایی به ماجرا باز شود که به جای دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم، دست اندرکار تهدید و بی آبرو
کردن یک فرد در خانواده و نزد آشنایان و همسایگان شوند و از دیگر سوی آبروی دستگاه قضا آن هم در کشوری اسلامی را به قیمت مصون ماندن ظالمان، چنین ارزان بفروشند. البته این را هم بگویم که در این جلسات که برای بررسی گزارش هایی از وقوع شکنجه و اعمال ناشایست انجام گرفته در زندان ها و پیگیری حوادث بعد از انتخابات تشکیل شده بود، باری از من پرسیدند که آیا تداوم جمع آوری اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت می دانید و آیا ممکن نیست که این
اسناد به دست نااهلان بیافتد؟ که من نیز در پاسخ گفتم این اسناد را در مکان محفوظی نگهداری می کنم و در صورت دستیابی به نتیجه، از بین خواهم برد و تاکید کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هیچ مایه افتخار نیست که بخواهم آنها را در صندوقچه ای نگهدارم و یا بر دیوار بیاویزم. اسنادی است برای دستیابی به عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم متجاوز که بعد از دستیابی به نتیجه، مرجح آن است که نابود شود و بوی متعفن و صورت آزاردهنده ظلم نهفته در آن از بین برود.
این را هم بدانید که اگر من در مسیر تحقیق خود به نتیجه ای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعاهای یکی از شاکیان نیز رسیدم، خود پیش قدم بودم و تصحیح لازم را انجام دادم، از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفته های پیشین بود و از این رو تصحیح لازم از سوی خود من و هیات پیگیری، صورت گرفت. به هر حال اما این دوجلسه گذشت
و من در پایان با اشاره به مورد دردناک دیگری که به تازگی گزارش آن به من رسیده بود گفتم که همچنان درصدد پی جویی جوانب این ماجرا هستم و اسناد آن را نیز پس از تحقیق کامل ارائه خواهم کرد. همچنین از من خواسته شد که در یافتن جوانب پنهان ماجرای ترانه موسوی تحقیق بیشتری انجام دهم و دستگاه قضایی را در این مسیر در روشن شدن زوایای پنهان ماجرا یاری رسان باشم. با این حال در پایان همان جلسه دوم پیشنهاد کردم – و این پیشنهاد مورد
استقبال کمیته نیز قرار گرفت - که بیایید و ماجرای سند آوردن و سند بردن را در همینجا خاتمه دهیم و شما نیز در کار کشف حقیقت شوید چرا که همین اسناد و موارد ارائه شده برای برآفتاب انداختن حقیقت و تاباندن نورعدالت بر چهره اصحاب شرارت، کفایت می کند.
جناب اقای لاریجانی
این پیشنهاد را دادم و رفتم و جلسه ما با کمیته منتخب به خوبی خاتمه یافت. اما فردای آن روز ورق برگشت. جمعیتی با حکم دادستانی آمدند و به دفتر من حمله آوردند. آنجا را مورد تجسس قرار دادند و به تجسس در وسایل نیز بسنده نکردند که حتی نوشته ها و نامه های شخصی و چکها و اسناد خصوصی من را نیز مورد تجسس قرار دادند و بردند. آخر امر نیز دفتر را پلمپ کردند و به آذوقه ای که به رسم هرساله برای اطعام مساکین در انجا انبار کرده بودم نیز توجهی نکردند و آنها را نیز مشمول توقیف خود قرار دادند و آقای داوری سردبیر سایت حزب اعتماد ملی را هم دستگیر و با خود بردند. کار پلمپ دفتر شخصی من تمام نشده بود که دفتر حزب اعتماد ملی را نیز که من دبیرکل آن هستم مورد تجسس قرار داده و وسایل و اسناد یک حزب ثبت شده در ذیل قوانین جمهوری اسلامی را نیز برخلاف قوانین کشور ضبط و سرانجام دفتر حزب را هم پلمپ کردند. به اینها نیز بسنده نشد که دکترعلیرضا بهشتی فرزند مرحوم آیت الله بهشتی و مهندس مرتضی الویری با آن سوابق انقلابی و داشتن سابقه نمایندگی مجلس و شهرداری تهران و سفارت جمهوری اسلامی در کشورهای اروپایی را نیز بازداشت کردند و دفتر موسسه نشر آثار مرحوم بهشتی به
عنوان یکی از پایه گذاران جمهوری اسلامی هم در جمهوری اسلامی پلمپ شد. من مانده ام که آیا این اتفاقات که همگی در روز سه شنبه رخ داد نتیجه جلسه ای است که من روز دوشنبه با هیات منتخب شما داشته ام؟ متعجبم ، نه از آن رو که چرا با مهدی کروبی چنین می کنند بلکه از ان رو که چگونه عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از
میدان به در می رود و صدایش خفه می شود. حالا برایم روشن شده است که چرا برخی دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راویان مظلوم، به صورت سی دی درآورم و علاوه بر نسخه ای که به دستگاه قضایی تحویل می دهم، نسخه ای از آن را نیز در محلی امن نگهداری کنم. چراکه ماشین مرعوب سازی و رعب انگیزی همچنان درکار است و چه بسا که شاهدانی در زیر فشار و ارعاب، سخن خود را نیز تکذیب کنند. چرا که کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که خانه مهدی کروبی هم دیگر در امان نیست. چراکه هراتفاق ناگوار و ناشایستی در جمهوری اسلامی ممکن شده است و دیگر هیچ چیزی دور از انتظار نیست.
جناب آقای لاریجانی
من همچنان بر خواسته اولیه خود که در نامه ای به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح کرده بودم، پافشاری می کنم و چرا نگویم که بعد از این ارعاب ها و بگیر و ببندها مصرتر از پیش نیز شده ام. و وقتی می بینم فرماندهی یک نهاد نظامی – که مدارک آن نیز موجود است- در نامه ای به وزارت بهداشت و درمان دستور می دهد که تحویل کپی اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر ممنوع است، و بیمارستان ها را از تحویل اسناد به مجروحان و مورد تعدی قرار گرفتگان ممنوع می کند، بیش از پیش مصر می شوم که بفهمم دلیل این تهدیدها و واهمه ها چیست؟ بر پزشکان است که بر اساس سوگند خود تمام تلاششان را برای درمان مصدومان و بیماران حتی اگر آن مصدوم، دشمن پدرشان باشد مبذول دارند. و شما در مقام قاضی القضات داوری کنید چگونه یک پزشکی در مواجهه با چنین نامه هایی از سوی یک نهاد پرقدرت
نظامی، می تواند با امنیت خاطر به وظیفه و سوگند پزشکی خود عمل کند. و اگر مظلومی در بیگناهی کشته شده باشد شما در مقام قاضی القضات چگونه می توانید صدای حق خواهی خانواده او را بشنوید؟ یا اگر کسی مورد شکنجه یا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه می تواند در چنین فضای رعب آلودی سند و گواهی خود را از مسئولان پزشکی قانونی دریافت کند و به دست شما برساند؟ پیشتر دعوی ما این بود که نظامیان چرا دخالت در اقتصاد و سیاست می کنند و اکنون می بینیم که اشتهای نظامیان با حسابت و سیاست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند.
جناب اقای لاریجانی
تصور من این است که شما دعوی عدالت دارید و رجاء واثق دارم که به وظیفه خود در دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم آگاهید. از این رو از شما می خواهم که برای روشن شدن افکار عمومی و در راستای انجام تکلیف شرعی و قانونی تان دستور پیگیری اسنادی را بدهید که تاکنون ارائه شده است. و در این مسیر از غالب شدن فضای ارعاب و زد وبند ممانعت به عمل آورید و
نگذارید که نیروهای مسلح و شبه نظامی بعد از فرمانروایی بر عرصه سیاست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بیافتند و قله ای دیگر را به مفتوحات خود از پس انتخابات ریاست جمهوری دهم بیافزایند و کار را از این که هست خراب تر سازند. همچنین به شما توصیه می کنم تا در این فضا که مطبوعات آزاد به لطف دادستان معزول، در محاق توقیف فرو رفته اند مگذارید که برخی
مطبوعات و قلم به دستان که به زعم خود درکار حمایت از اسلام اند و به زعم ما اما در مسیر اهانت به اسلام، بیش از این در حاشیه ای امن، دریده سخن بگویند و عدالت خواهی را به محاق برند و آرزویی دست نیافتنی جلوه دهند و گاهی با زبان ارعاب و گاهی نیز به زبان اهانت، چهره های انقلاب را هدف هتاکی خود سازند. همچنین مگذارید که دروغگویی و جعل سند چنان رایج شود که رسانه ملی کشور با تولید و پخش دوباره ی سناریوهایی نظیر سناریوی ترانه موسوی قلابی، روند حقیقت یابی را مخدوش سازد و ابهام ها و مسائلی جدید بیافریند و سنگ هایی در چاه بیاندازد که بیرون آوردن هریک از آنها همچون ماجرای ترانه موسوی از عهده صد عاقل نیز برنیاید.
جناب آقای لاریجانی
شما هیاتی را تشکیل دادید تا به رخدادهای ناگوار پس از انتخابات و ظلم هایی که شده است رسیدگی شود و آقای خلفی به عنوان نماینده شما در کمیته پیگیری، به نقل از شما مدعی بود که جنابعالی گفته اید باید به شکایات و گزارش ها تا نهایت ماجرا، رسیدگی شود. اما پرسش من این است که آیا با وجود این تهدیدها و توهین ها و ارعاب ها رسیدگی به فجایع و شکنجه های پس
از انتخابات ممکن خواهد بود؟ پاسخ این پرسش بر شماست اما این را بدانید که مهدی کروبی همچنان اصرار بر پیگیری حقوق مظلومان دارد، باشد که نشان داده باشد این ابزارهای نخ نما شده اگر بر کسانی نیز کارساز باشد، بر او کارساز نیست و او همچنان با قدرت و محکم در میدان ایستاده است و نمی گذارد عده ای تازه به دوران رسیده، چوب حراج بر سرمایه نظام و امام و
کشوری بزنند که حاصل یک انقلاب مردمی و خون شهیدان بسیار است.
با آرزوی توفیق شما در امر قضا
21 رمضان1430 مطابق با 20 شهریور1388
مهدی کروبی

گرفتن موسوی و کروبی تاثیری در روند جنبش نخواهد داشت و این کینه از نظام فاسد را بیشتر میکند

آقایان اگر فکر میکنید بازداشت این دو نفر تاثیری در روند جنبش میذاره و اونو کمرنگ میکنه کور خوندید. نه تنها ما دست بر نمیداریم، بلکه بیش از پیش جلو میریم چرا که آنها گاهی با محافظه کاری جلوی ما را می گرفتن و حالا دیگه اونها هم نیستن که دم از حفظ نظام بزنن.
مردم ما آگاه تر از این هستن که بخوان یک نظام فاسد اسلامی را نگهدارن.
نگهداری این نظام به بهای کشته شدن تمام عقلا و روشنفکرهای ما؟

اگر موسوی و کروبی را هم بگیرید ما ادامه میدهیم

همه بدانید که اگر سران جنبش را هم بگیرید ما دست از مقابله بر نمیداریم. 4 نفر را برای ریاست جمهوری تعیین کردید و آنها را اصلح دانستید. اما آنها اصلح ما نبودند. همیشه بخاطر اینکه یکی از کاندیدها منفور است به یکی دیگه رای میدیم که اون رای نیاره.
این را بدانید که ما کسی را میخواهیم که اندیشه والا و گذشته خوبی داشته باشه. ما دموکراسی میخواهیم نه کسانی را که حفظ نظام براشون مهمتر از نظر مردم است.

Thursday, September 10, 2009

ما زوال استبداد دينی را جشن خواهيم گرفت

پنجشنبه ۱۹ شهریورماه ۱۳۸۸ , 2009 Sep 10

عبدالکریم سروش:
ما زوال استبداد دينی را جشن خواهيم گرفت

عبدالکریم سروش در نامه ای سرگشاده خطاب به رهبر ایران می نویسد: می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنيد. خطا کرده ايد، خطايی سخت. تدبير اين خطا را من دوازده سال پيش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگيريد. از حق بودن و فضيلت بودنش بگذريد.
مشروح این نامه به شرح زیر است:

بنام خدا
عروسی خونين پايان يافت و داماد دروغين به حجله در آمد.
صندوق ها بر خود لرزيدند و ديوان در تاريکی رقصيدند.
قربانيان در کفن های سپيد به نظاره ايستادند و زندانيان با دست های بريده کف زدند
و جهانيان يک چشم خشم ويک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.
چشم روزگار فاش گريست و خون از سر ايوان جمهوری گذشت.
شيطان خنديد و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضيلت به خواب رفت.
آقای خامنه ای،
که اين کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟
ز گنج خانه شده خيمه بر خراب زده
وصال دولت بيدار ترسمت ندهند
که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده
درين قحط سال فضيلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان يار دلنوازم شکری است با شکايت." نه اينکه شکايتی نداشته باشم. دارم و بسيار دارم اما آنها را با خدا در ميان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستايش و نوازش مداحان پر و سنگين شده است که جايی برای صدای شاکيان ندارد. ولی من از شما بسيار متشکرم. شما گفتيد که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به يغما رفت. باور کنيد که در تمام عمر خود خبری بدين خوشی از کسی نشنيده بودم. آفرين بر شما که نکبت و ذلت استبداد دينی را اذعان و اعلام کرديد.
شادم که آخر الامر آه سحرخيزان به گردون رسيد و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بوديد آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به ديانت و نبوت پشت کنند اما به ولايت شما پشت نکنند. شريعت و طريقت و حقيقت مچاله شوند اما ردای رياست شما چين و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ريخته و دست های بريده و دامانهای دريده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسايان و پيامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشيدگان و ستم ستيزان نگذاشتند.
"پری نهفته رخ و ديو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولايی شما بود. و اينک خدا را شکر که پرده عصمت دروغين اين ديو دريده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانيان با خشم و حيرت آن را برهنه مشاهده کردند.
آقای خامنه ای،
می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنيد. خطا کرده ايد، خطايی سخت. تدبير اين خطا را من دوازده سال پيش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگيريد. از حق بودن و فضيلت بودنش بگذريد. آن را برای رسيدن به حکومتی کامياب به کار گيريد. اين را که می خواهيد؟. چرا شيپور را از سر گشاد می زنيد؟ چرا ميان مردم عسسان و خفيه نويسان و جاسوسان می گماريد تا ضمير آنان را بخوانند يا به حيله و ترفند، سخنی از زير زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نويسندگان را ... آزاد بگذاريد ، مردم به صد زبان حکايت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبير ملک وتنظيم نظام ياری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنيد. آنها ريه های جامعه اند. اما شما از بيراهه و کژراهه رفتيد. و اينک در طلسم تهلکه ای افتاده ايد و قربانی نظام بسته ای شده ايد که ديرگاهيست خود آن را آفريده ايد، که نه نقد در آن می رويد نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنيد با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آوريد. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی بايد به شما نموده باشد که افيون استغنا وافسون استبداد، زيرکی و دانايی را از شما ستانده است. و اينک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنيد. و خون را به خون می شوئيد مگر طهارتی حاصل کنيد.
خيانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنايت برديد، خيانت و جنايت بس نبود تجاوز به زندانيان را بر آن افزوديد، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کرديد. درويشان و روحانيان و نويسندگان و دانشجويان را هم امان نداديد و از دم تيغ گذرانديد. عاقبت هم به جانيان و بانيان جايزه داديد و به ريش همه خنديديد و ريش سرباز بی نوايی را گرفتيد که چرا ماشين ريش تراشی را به سرقت برده است!
از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که
لطف حق با تو مداراها کند
چونکه از حد بگذرد رسوا کند
می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گريند و به زبان حال و قال با خدا می گويند:
ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک وليا و اجعل لنا من لدنک نصيرا ( خداوندا ما را از اين محيط پرستم نجات بخش وبرای ما ياوری بفرست.)
می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولايت جاير را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).
ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم ناليدم که بازهم ندای خلايق را نمی شنوی؟ چون عيسی بر صليب گله کردم که "خدايا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سياهکاران را نمی بينی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رويان را نمی نگری که شيرينی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنيت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانيان و شوکت شريرانه ستمگران را می بينی و بازهم استغنا می ورزی؟
تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه يعنی آن کلمات سه گانه را شنيدم: "هتک حرمت نظام"، که چون حديث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گويی کلمات آن خطيب نبود. کلمات تو بود خدايا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومايگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که
آفرين ها بر تو بادا ای خدا
بنده خود را ز غم کردی جدا
آتشی زد او به کشت ديگران
باد آتش را به کشت او بران
آقای خامنه ای،
می خواهم به شما بگويم دفتر ايام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است، آبرويش به يغما رفته است و طشت رسوائيس از بام تاريخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاريت خود را باز گرفته است. آن دليری ها که در کنج خلوت و در پرده تزوير می کرديد فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گريبان شما را سوخته است. خائفم که بگويم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شريعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعيت از شما گريخته است. ايران سبز از اين پس ديگر آن ايران سياه و ويران نيست. سبزی وسپيدی اين جنبش به عنايت و اجابت الهی بر سياهی جور شما پيشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر عليه شما بشورند.
سالها اعوان و انصار شما زير چتر حمايت و ولايت شما چون شغالان گرسنه در پوستين خلق افتادند و امنيت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلويشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزاديشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دينشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشيدند، و به نام دين خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خيانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بيت الاحزانی بنام صدا و سيما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغين و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنيا فروختند که همگان عاشقان سينه چاک نظام ولايتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زير پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشيدند و دانايان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پيران دريغ داشتند، آيت الله های رنگين ساختند و فتاوای سنگين از آنان گرفتند تا نويسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعيت بند از بند بگشايند، در پی ماليخوليای دشمن ستيزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشيدند و جمعی را به بند کشيدند، و اقارير مضحک بر زبانشان نهادند و کيفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضايی بيداد را به نهايت رساندند، گويی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چيزی کم نياورد.
اين مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زيرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزوير های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعيت افروخت که کاشانه ولايت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمايش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغيان و غليان غيرت بود بر عليه غارت. وجدانهای بيدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی انديشه خود، غيرت ورزيدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متين شوريدند. دزدان سراسيمه بر خود پيچيدند،ولی ما صدای خنده خدا را شنيديم که در فضا پيچيد. او از ما راضی بود. دعای ما را شنيد و جانيان و بانيان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.
آقای خامنه ای،
بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:
با دعای شب خيزان ای شکر دهان مستيز
در پناه يک اسم است خاتم سليمانی
و گفتند:
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
چو بندگان بگريزند و چاکران بجهند
نشنيدند و عاقبتشان را شنيدی.
جنبش سبز برای آفريدن ايرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طيبه ای که پايی در زمين و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء - سوره ابراهيم). اين جنبش شهيد سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوينده و گفتمان سبز خود را پيدا کرده است. محصول بيست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پيکارگران عرصه سياست و فرهنگ است. بيهوده می کوشيد با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنيد. خود را مگر بشکنيد.
اين نه آن شير است کز وی جان بری
يا ز پنجه قهر او ايمان بری
فرو ريختن رعب رعيت و زوال مشروعيت ولايت بزرگترين دستاورد شورش غيرت بر غارت بود و شير خفته شجاعت و مقاومت را بيدار کرد. نه تطاول نظاميان نه تجاوز حراميان، نه خاک افشاندن در چشم مروت نه باد افکندن در آستين ژنده قدرت، نه تکيه بر سبعيت حيوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور، هيچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دينی رسوای کفر و دين شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسيده است. ما اين را به دعا از خدا خواسته ايم و خدا با ماست.
برگشتن بخت و روزگار شاهدی شيرين تر از اين ندارد که عيدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اينک می گرياند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستيد به پابوس شما بيايد، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خيابانی، اجتماعات آئينی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زيان شما روان می شوند.
ما نسل کامکاری هستيم. ما زوال استبداد دينی را جشن خواهيم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادينی طالع تابناک مردم سبز ماست.
ما آزادی را ارج خواهيم نهاد و قدر خواهيم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کرديد و قدرش را ندانستيد و اکنون مظلمه اش را می بريد. فاشيسم مشربان به شما فروختند که آزادی يعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستيد که شفای امراض مهلک نظام شما در اين خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گرديد (که در آن هم عزمی و جديتی نيست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتيد، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتيد نقد شما را بگويند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتاديد. می گذاشتيد سخن راستين مردم را با شما در ميان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس ميهن اند، نه "پايگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنيد.
ما ديانت را هم ارج خواهيم نهاد، همانکه شما آن را بازيچه مصالح قدرت خواستيد و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم داديد و ندانستيد که شادی و آزادی با ايمان راستين همپيمانند و اجبار فقيهانه، حريت مومنانه را می ستاند و قدرت شريعت مدار هم قدرت و هم شريعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعيتی دربند و غمناک.
***
با خود می گويم برای که اينها را می نويسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته و تشنه در سراب مانده و خيمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائيش از بام افتاده است؟ و آنگاه به ياد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکيم که:
و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شديدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم يتقون (آنان پرسيدند چرا کسانی را موعظه می کنيد که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگيرد، شايد هم پند ما در آنان درگيرد - سوره اعراف ۱۶۴)
بارخدايا تو گواه باش، من که عمری درد دين داشته ام و درس دين داده ام. از بيداد اين نظام استبداد آئين برائت می جويم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.
ای خدای خرد و فضيلت! به صدق سينه مردان راستگو و به آب ديده پيران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخيزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سينه های بريان و چشم های گريان ستمديدگان رحمت آور و بيش از اين خلقی را پريشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضيلت را از اسارت اين نامردمان به در آر. باد را بگو تا خيمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ريشه بيداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر اين قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذيلت ظالمان را به گلزار فضيلت عادلان بدل کنند.
آب و دريا ای خداوند آن توست
باد و آتش جمله در فرمان توست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
تو بزن يا ربنا آب طهور
تا شود اين نار عالم جمله نور

رمضان مبارک ۱۴۳۰ قمری
شهريور ۱۳۸۸ شمسی
عبدالکريم سروش

Wednesday, September 9, 2009

بیانیه شماره 12 مهندس موسوی (بسیار مهم)

بسم الله الرحمن الرحیم

خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دكتر سید علیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد كرده است. آنان به بند كشیده شده اند در حالی كه جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خونهای بهناحق ریخته شده و كمك به خانواده بی گناهانی كه پس از انتخابات به زندان افتاده اند ندارند. آنان اینک در زندان به سر میبرند در حالی که عاملان فجايع اخير آزادند و مسئولان ادعا ميكنند حتما به جنایاتي كه رخ داده است رسیدگی خواهند كرد. آیا با از بین بردن اسناد جنایت و در بند کردن کسانی که حقوق قربانيان را پیگیری میکردند این کار را انجام ميدهيد؟

المرء یحفظ فی ولده. حرمت انسانها در فرزندانشان پاسداری میشود. مردم اینك از مدعیان پرچمداری انقلاب اسلامی می پرسند حرمت شهید مظلوم انقلاب آیت الله دکتر بهشتی را در خاندان او چگونه رعایت کردهاید؟

مردم ایران! ا




کاملا پیداست که تلاشهای شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهايي خطير در پيشرو قرار گرفته است. دستگيري كسانی چون دكتر بهشتي يك نشانه است كه از حوادثي سهمگينتر خبر ميدهد. اما باطل رفتني است و آن چيزي كه به مردم سود ميرساند باقي ميماند. و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض. آرامش و هوشياري خود را حفظ كنيد. سلسله حوادث جديدي كه آغاز شده است به مانند ديگر تحركات كور اين ايام براي مخالفان شما جز خسارت باقي نخواهد گذاشت. مراقب باشيد كه آنها شما را تحريك نكنند و به هنگام نابود كردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند. ا


اينجانب به ویژه هتك حرمتي كه از بهشتي مظلوم شده است را به فرزندان آن شهيد و شاگردان و پيروان و دوستداران او و تمامي دلبستگان به انقلاب و اسلام تسليت ميگويم و از خداوند آرزومندم ضايعهاي كه با اين عمل در قلب مردم ما ايجاد شده است با جاودانه كردن آبروی این خاندان جبران شود.

مير حسين موسوي
ا۱۸ شهریور ۱۳۸۸



Tuesday, September 8, 2009

ابراهیم یزدی: اصطلاح براندازی نرم یک عبارت من درآوردی و بی محتواست!

ابراهیم یزدی در نامه‌ای خطاب به دادستان دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران نسبت به اتهامات بی اساس وارده به وی در متن کیفرخواست چهارم اعتراض کرد و آن‌ها را بی‌پایه خواند. متن کامل این نامه که در سایت جرس منتشر شده است را در زیر می‌خوانید




بنام خدا

دادستان محترم دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران

با سلام و آرزوی توفیق جلب رضایت حق و خدمت به ایران و اسلام

در بند ب از کیفرخواست دوم معاون آن دادستانی علیه جمعی از فعالان سیاسی و مسئولان کشور با عنوان " اقدامات گروهکهای ضد انقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث بعد از انتخابات و آشوبهای اخیر " مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران و فعالان آن، از جمله اینجانب عنوان شده است که کاملاً نا درست و بر اساس ظن و گمان است.



نهضت آزادی ایران، که در سال 1340به همت مرحومان مهندس مهدی بازرگان ، دکتر یدالله سحابی و آیت الله سید محمود طالقانی پایه گذاری شده و نقش موثری در پیروزی انقلاب داشته و فعالان آن از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی بوده اند، یک گروه ضد انقلاب و تروریستی نیست. ردیف کردن مطالب بی اساس زیر این بند دور از حق ، عدالت و واقعیت و فاقد ارزش و اعتبار است.



تشبث به نامه منتسب به رهبر فقید انقلاب،همان طور که بارهادر باره آن توضیح داده شده است،فاقد ارزش حقوقی است.دروصیت نامه نیانگذارجمهوری اسلامی تصریح شده است که هر سندی که پس از درگذشت ایشان به آن استناد شود، علی الاطلاق فاقد اعتبار است مگر آن که تعلق خط وامضای سند به ایشان به تایید کارشناسان برسد. به موجب اعلام مکرر آیت الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل دادگاه های انقلاب در سال 1368،خط این نامه از رهبر فقید انقلاب نیست و از این رو علی الاطلاق غیر قابل اعتناست. علاوه بر این، در نامه فوق الذکر مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران آن ذکر شده است که، حتی بفرض صحت اصالت نامه، از مقوله تهمت و افترا است که در هیچ دادگاهی رسیدگی و اثبات نشده است.



نهضت آزادی ایران، بر خلاف ادعای کذب این کیفر خواست هیچگاه مواضع براندازانه نداشته است. نهضت آزادی ایران بارها در تبیین مواضع و استراتژیش اعلام کرده است که:



الف – به آرمانهای انقلاب هم چنان معتقد است و انقلاب اسلامی را یک انقلاب مردمی می داند.

ب – به نظام جمهوری اسلامی هم چنان وفادار است.

پ – به قانون اساسی، به رغم اشکالات و تعارضات ساختاری آن، التزام دارد.

ت- معترض و منتقد سیاست ها و عملکردهای حاکمان است ودرراستای فریضه قرآنی امر به معروف و نهی از منکرو به استناد اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، به وظیفه اجتماعی و ملی اش عمل می کند.



موارد فوق در مرامنامه، اساسنامه، میثاق عضویت اعضاو قطعنامه های کنگره های نهضت آزادی تصریح گردیده است.

خط مشی نهضت آزادی ایران در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب تلاش برای پاسداری از اصول و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی سال 1357 و جلوگیری از انحرافات در چارچوب اصول قانون اساسی، به صورت مسالمت آمیز و علنی بوده است. در جلسات دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران هیچگاه استراتژی براندازی نظام، چه به صورت مسالمت امیز و نرم و چه به صورت دیگر مطرح و بحث نشده است.



اصطلاح براندازی نرم یک عبارت من درآوردی و بی محتواست که در قانون تعریف نشده و از جانب افراد، گروه ها و نهادهایی که بقایشان را در قدرت معادل با بقای نظام میدانند و هر نوع تغییر و اصلاحی در کنش گران یا مدیران و مسئولان را معادل براندازی نظام می دانند، عنوان شده است. این در حالی است که قانون اساسی، بویژه اصل 56 آن، حق ملت ایران را برای تغییر ادواری و جابجائی حاکمان به رسمیت شناخته است و رهبر فقید انقلاب نیز حق ملت را، حتی برای تغییر نظام تصریح کرده اند. در سال 80هنگامی که تعداد کثیری از اعضای نهضت آزادی ایران به اتهام براندازی بازداشت شدند،وزارت اطلاعات اعلام کرد که نهضت آزادی را بر انداز نمی داند.


دشمنی بانهضت آزادی ایران ریشه در نقش موثراین حزب دیر پای ملی-دینی، درانقلاب اسلامی و جایگاهش در جنبش روشنفکری ایران دارد. این دشمنی از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب آغاز شد. و با حملات برنامه ریزی شده به دفتر مرکزی و جلسات نهضت آزادی و تعطیل نشریه میزان بروز و ظهور پیدا کرد. بارزترین نمونه این رفتار های خصمانه حمله به متینگ این حزب درورزشگاه امجدیه در اسفند 1359، مراسم یاد بود شهید چمران، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی در مسجد الجواد در تیر ماه سال1360 ، حمله به نمایندگان نهضت در مجلس اول و ربودن رهبران و اعضای نهضت در مراسم سالگرد تاسیس حزب در بهشت زهرادرسال1363....می باشد.



مواضع نهضت آزادی ایران در باره ولایت مطلقه فقیه در نشریه ای تحت عنوان " تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه" در سال 1368منتشر شده است. ارزیابی عملکرد ولایت مطلقه فقیه، در مصاحبه اینجانب با سایت روز، نه خلاف قانون است و نه هنجار شکنی از مقدسات نظام و نه عمل تروریستی یا براندازی است. در قانون اساسی اصولا پذیرفته شده که ممکن است رهبر برگزیده مجلس خبرگان رهبری به مرور زمان ویژگی های اولیه اش را از دست بدهد. بنابراین ، قانون اساسی مجلس خبرگان رهبری را موظف ساخته است که بر عملکرد رهبر انقلاب نظارت پیوسته داشته باشد و در صورت مشاهده رفتارهای خلاف عدالت و مصلحت، اتخاذ تصمیم کند. این همان سخنی است که اخیرا هم برخی از علما برجسته، از جمله آیت الله دستعیب در نامه ای از رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری درخواست کرده اند ( اعتماد 24/5/88).



مطالبی که اینجانب یا آقای مهندس توسلی در باره ضرورت همگرایی و همکاری احزاب و شخصیت های اصلاح طلب گفته و نوشته ایم، تماما در راستای راهبرد وفاق ملی، به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در چارچوب منافع و مصالح کشورمان ووحدت ملی، بوده است. ارسال پیام به کنگره های احزاب سیاسی، چه اصلاح طلب (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت اسلامی ایران، حزب کار) و چه محافظه کار (حزب موتلفه اسلامی) و حضورتعدادی از مسئولان نهضت آزادی در کنگره های برخی از آنان براساس راهبرد وفاق ملی و همگرایی و گفتگوهای مدنی است و مطابق با هیچ قاعده و قانونی جرم تلقی نمیشود.



در گرد همایی جمعی از شخصیت های اصلاح طلب در آذر ماه 1387،در منزل جناب آقای دکترسید احمد صدر حاج سیدجوادی، که به دعوت ایشان صورت گرفته بود، هیچ فرد ضد انقلاب حضور نداشت و هر یک از حاضران نظرش را در باره دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد و هیچ تصمیم جمعی خاصی گرفته نشد. تشکیل چنین جلسات مشورتی میان گروه های سیاسی و اجتماعی هم اندیش و دگر اندیش، متداول بوده وجرم محسوب نمیشود.



حضور فعالانه نهضت آزادی ایران در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با امید به اصلاح و تغییر مدیریت اجرائی کشور(رئیس جمهوری و هیات دولت) بوده است و بدیهی است که نه تنها جرم و براندازی و عمل ضد انقلابی و تروریستی به شمار نمی رود بلکه می بایستی مورد استقبال و تشویق هم قرار می گرفته است. تعجب آور و سئوال بر انگیز است که چگونه دعوت نهضت آزادی ایران برای شرکت گسترده مردم در انتخابات موجب برآشفتن صاحبان قدرت و بازداشت افراد و صدورچنین کیفرخواستی شده است. تماس و گفتگو با مسئولان ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب، آقایان کروبی و موسوی و حضور و فعالیت هزاران داوطلب ، از جمله بعضی از اعضای نهضت آزادی ، مانند آقای عماد بهاور، در این ستاد ها، جرم وتخلف محسوب نمیشود. معلوم نیست که دادستان تهران با کدام مستند قانونی این گونه فعالیت های انتخاباتی را جرم و براندازی تلقی کرده و مستحق مجازات دانسته است.



عضویت و فعالیت بعضی از اعضای نهضت آزادی ایران در کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، که در راستای برنامه های اصلاح طلبانه نهضت آزادی ایران در ده های 60 و 70و80 صورت گرفته است، نه یک عمل ضد انقلاب و نه اقدام تروریستی است. حق قانونی هر شهروندی است که در باره مسائل کلان کشور، بویژه انتخابات سرنوشت ساز، به بررسی و رایزنی بپردازد و اظهار نظر کند. فعالیت این کمیته تماما علنی، شفاف و در چارچوب قوانین عادی بوده است. جرم انگاری عضویت و فعالیت اعضائی از نهضت آزادی ایران در این کمیته فاقد وجاهت قانونی است. بر خلاف ادعای کیفرخواست ، آقای کیوان صمیمی عضو و از عناصر موسس کمیته دفاع از انتخابات آزاد،سالم و عادلانه نیست.



آنچه در باره سفرهای اینجانب به آمریکا و آلمان و مالزی گفته شده است کذب محض ،عاری از حقیقت و مصداق "اتباع از ظن وگمان" است که براساس اصل محکم قرآنی:"انّ الظن لا یغنی من الحق شیئاً و انَّ بعض الظّن اثم" فاقد اعتبار می باشد.


10- آنچه در این روزها در کشورمان می گذرد از جهات عدیده پرسش بر انگیز وقابل تامل و موجب نگرانی است. آقای احمدی نژاد درمناظره تلویزیونی انتخاباتی، در برابر میلیون ها بیننده، کارنامه جمهوری اسلامی در 26 سال قبل از خودش را، شامل دوران رهبر فقید و حاضر انقلاب و ریاست جمهوری های گذشته، همه را سیاه جلوه داد و مسئولان 26 سال گذشته نظام را متقلب وچپاولگر معرفی کرد. بازداشت گسترده مدیران ومسئولان 30 سال گذشته جمهوری اسلامی به اتهام براندازی نرم و انقلاب مخملی هماهنگ با سیاست های خارجی و نیز این ادعا که "خاتمی عقیده به سکولاریزم دارد، هر چند روحانی بوده و دم از امام خمینی زده و با بیت امام ارتباط دارد. دشمن متوجه شد که کارگزاران، مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به نظام دینی پای بندی ندارند و نه تنها برا ی تقویت آن کار نمیکنند، بلکه همواره در جهت ضربه زدن به آن هستند" (سردار جوانی سرمایه 24/5/88)و کیفرخواست صادره همه به معنای بی اعتبار کردن و وابسته قلمداد نمودن اکثریت مسئولان کشوردر طی 30 سال گذشته و در نهایت مخدوش ساختن اصالت انقلاب است. این رفتار ها یا عالمانه و عامدانه صورت می گیرد یا به تعبیری دیگر: "میخواهند با تخریب نظام ذهن مردم را از مسائل اصلی منحرف کنند و به حاشیه ببرند". ( محمد مهدی شهریاری – عضو فراکسیون خط امام در مجلس – اعتماد ملی 24/5/88). این برنامه ها تیشه زدن به ریشه نظام است.


ما به برنامه ریزان اصلی و اجرا کنندگان این رفتارها مشفقانه توصیه می کنیم که:

اولاً به فرامین قرآنی ، از جمله این آیه توجه:" وَلا یَجرمنَّکم شَنئانُ قوم علی الاّ تَعدلوااعدلوا هواَقرَبُ للتّقوی واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون – دشمنی با گروهی دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است واز خدا بترسید که به هر کاری که می کنید آگاه است( مائده 8).

ثانیاً تجارب شکست خورده تاریخی را تکرار نکنند، که برای آنها سودی نداردو متاسفانه لطمات جبران نشدنی برای کشورمان و نظام جمهوری اسلامی در پی داشته است.

العاقبة للمتّقین

ابراهیم یزدی

12/6/1388

آیت‏الله بیات زنجانی: با ایجاد نهادهای موازی و فرمایشی، به دنبال خنثی کردن "تحکیم وحدت" هستند

3:58 عصر سه‌شنبه، 17 شهریور 1388

در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت


"ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاه‏ها می‌شوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنه‏گونه‌ای که هر روز و در گوشه‌ای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزموده‌ای در جامعه وارد شوند که البته سال‏های متمادی است انجمن‌های اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بوده‌اند."


به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای این دیدار دو تن از دانشجویان طی اظهاراتی با اشاره به مشکلات پیش آمده برای جریان دانشجوئی در کشور در طول ماه‏های گذشته و ارائه تحلیلی از اتفاقات اخیر، به سنت همیشگی دیدار با مراجع تقلید در روزهای پیش از آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاهی اشاره کرده و این دیدار را نیز در همین راستا ارزیابی کردند ضمن آنکه از مواضع مرجع عالیقدر در جریانات اخیر تجلیل نمودند.

آیت‏الله بیات زنجانی پس از استماع سخنان حضار، صحبت‏های خود را اینطور آغاز نمود که من از همه دوستان تشکر می کنم که این سنت زیبا را که دقیقاً نشان از وحدت واقعی حوزه و دانشگاه است را ترک نکرده‌اند و این جای خوشحالی است. امروز بحمد الله حوزه و کیان مرجعیت، در برابر خدا و مردم سرافکنده نیستند و بزرگان حوزه چه تصریحاً و چه تلویحاً جریانات اخیر را در مواضع مختلف مورد نقد قرار داده‌اند و حتی اگر در مقاطعی پیامی و یا حتی تبریکی صادر شده، برای حضور مردم بوده و چیزی فراتر از این نبوده است.

وی با اشاره به سابقه مبارزات آزادی‏خواهانه جوامع در طول تاریخ و به خصوص در جریان انقلاب اسلامی گفت: بخش قابل توجهی از مبارزان واقعی در جریانات انقلاب و پس از آن و محافظان حقیقی این اتفاقات بزرگ، دانشجویان و در رأس آنها دوستان دفتر تحکیم وحدت بوده‌اند. اما با کمال تأسف برخی به دنبال بی خاصیت کردن این پایگاه مهم بوده و ایجاد نهادهای موازی با مواضعی آمرانه و دیکته شده از بیرون از دانشگاه هستند که با حضور افراد متعهدی مثل شما عزیزان است که این قبیل حرکتها خنثی خواهد شد.

آیت‏الله بیات زنجانی، با اشاره به جایگاه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاهها اظهار داشت: ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاهها می‌شوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنه گونه‌ای که هر روز و در گوشه‌ای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزموده‌ای در جامعه وارد شوند. سالهای متمادی است که انجمن‌های اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بوده‌اند.

این مرجع تقلید شیعیان، در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مقولۀ دین و دین‌شناسی در دنیای جدید گفت: مطالعات دینی یک مقولۀ کاملاً تخصصی است و در ثمردهی آن تقوای فردی، آزادی و استقلال فکری، جدّ و جهد، تلاش و فهم عمیق و بینش صحیح و بسیاری از مقوله های دیگر دخالت دارند. لذا طبیعی است که این امر، نیازمند کارشناسی و مهارت خاص خود است و اگر انسانهای بدون تخصص و خدای ناکرده بدون تعهد وارد این وادی شوند یا بخواهند به نوعی خود را داعیه‌دار راهنمایی مردم در این عرصه جلوه دهند، طبیعی است که دین خدا که برای رهنمایی بشر آمده است، تضعیف و حتی تخریب خواهد شد.

وی تاکید کرد: به دلیل همین پیچیدگی و حساسیت است که باید استقلال نهادهای دینی از حکومتها حفظ شود تا دین خدا از سوی حوزه‌های علمیه‌ای که وابستگی به قدرت ندارند تفسیر و تعریف شود، نه برخی سیاستمداران حاکم بر جامعۀ مسلمان. چرا که اگر دین از کانال قدرتهای رسمی و سیاسی معرفی و تبیین شود زمینه و بستر تحریف در آن بوجود خواهد آمد. منظور از این حرف تفکیک دین از سیاست نیست، بلکه به معنای حفظ استقلال مفسّران دینی از قدرتهای سیاسی و مصلحت سنجی‌های قدرتهاست.

سپس آیت‏الله بیات زنجانی افزود: دین اگر در مسیر قدرت حرکت کند، ناچار خواهد بود احکام و مبانی را آن‌طوری که قدرت می‌خواهد بیان و تفسیر کند. اینجاست که ممکن است فقط بر برخی احکام تأکید کند و یا برخی از احکام را طوری بگوید که در راستای اهداف قدرتمندان باشد. لذا حفظ استقلال نهادهای دینی یک اصل است.

وی با اشاره به تفاوت‌های موجود بین دو نگاه «امامت» و «خلافت» در ادارۀ حکومت و جایگاه حاکم دینیاظهار داشت: مبنا در نگاه امامت، احترام و اتکای به نظر مردم، رأفت و رحمت نسبت به آنان و به رسمیت شناختن حقوق متقابل حکومت و مردم است. همانطور که امام علی(ع) نیز می فرماید: هم من نسبت به شما حق دارم و هم شما نسبت به من. در نگاه امامت چیزی به اسم فوق قانون نداریم و همه در برابر قانون حاکم بر جامعۀ اسلامی برابرند و همۀ ارکان حاکمیت در برابر خدا و مردم پاسخگو هستند.

آیت‏الله بیات در ادامه تأکید کرد: این باید مورد توجه قرار گیرد که قدرت، مبنای مشروعیت نیست، بلکه مشروعیت، مبنای قدرت است. برخی فکر می‌کنند اگر بعضی کلمات را جابجا کنند، با این کار مشکل حل می‌شود. این جزء تفکر خلافت است که اگر یک شخص به قدرت رسید، مشروع می شود نه تفکّر امامت.

وی ضمن تاکید بر مراقبت از انحراف در برابر تعریف‌های نادرست از دین گفت: عصر حاضر، عصر فتنه است. امیرالمومنین(ع) در تعریفی به این مضمون می‌فرمایند: فتنه یعنی موقعیتی که نه حق، حق باشد و نه باطل، باطل و این وصف زمانه‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم.

این مرجع تقلید شیعیان در پایان صحیت‎های خود اظهار داشت: من اتفاقاتی که در حال رخ دادن است را به داستان صفین تشبیه می‌کنم. چرا که حرفهای امام خمینی(ره) را بالای نیزه برده‌اند و با مدافعین واقعی امام برخورد می‌کنند. به دوستان توصیه می‌کنم که خط و آرمانهای امام(ره) را مطالعه کنید و این طرز فکر را تنها نگذارید و از اصلاح امور هم نا امید نباشید. اگر بنا باشد که این انقلاب به اهداف و آرمانهای امام(ره) و اصول اصیل جمهوری اسلامی برسد، باید به دست افرادی این امر محقق شود که شاگردان واقعی امام و زحمت کشان حقیقی در راه انقلاب بوده‌اند و هستند و اندیشه‌های امام(ره) و انقلاب را به خوبی درک کرده‌اند.

برگرفته از: پایگاه اینترنتی دفتر آیت‏الله بیات زنجانی



انجمن دفاع از حقوق زندانیان هم پلمپ شد.

ساعتی پس از پلمب دفتر مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی، خبر می‌رسد که دفتر «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» نیز پلمپ و اموال آن توقیف شده است.


به گزارش موج سبز آزادی، عصر امروز نیروهای لباس شخصی با حکم دادستان جدید تهران اقدام به پلمب دفتر «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» کردند.

انجمن دفاع از حقوق زندانیان، تشکلی غیر دولتی است که به همت عمادالدین باقی تشکیل شده و دهها حقوقدانان و فعال مدنی در آن عضو هستند. رئیس هیات مدیره‌ی این انجمن در حال حاضر خانم فریده غیرت است.

مراسم بزرگداشت آيت‌الله طالقانی

در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيت‏الله طالقانی در حسينيه ارشاد، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيه‏ای از همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاه‏ها و نظرات سبز او برای شرکت در مراسم بزرگداشت در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.


به گزارش موج سبز آزادی، در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيت‏الله طالقانی در حسينيه ارشاد که قرار شده بود در آن برنامه آقايان دکتر محسن آرمين، دکتر حبيب‏الله پيمان، دکتر محمد‏مهدی جعفری، دکتر صديقه وسمقی و محمد بسته‏نگار در زمينه ديدگاه‏های آیت‏الله طالقانی نسبت به مشروعيت و مقبوليت حاکميت به ايراد سخن بپردازند، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيه‏ای همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاه‏ها و نظرات سبز وی را برای مراسم بزرگداشتی در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.

زمان: چهارشنبه 18 شهريور، از ساعت 17 بعدازظهر
مکان: تهران، خيابان سعدی، خيابان هدايت

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز جای مهر نماز از سر ریا. نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز جای مهر نماز از سر ریا. نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

Sunday, September 6, 2009

متن سانسور نشده نامه‌ی هشدارآمیز خواهر شهیدان مهدی و حمید باکری

بسم الله الرحمن الرحیم‌

اینجانب خواهر سه شهید هستم. در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند .۳۰ سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی و ۳۰ سال باقی را در جمهوری اسلامی سپری کردم.

در زمان رژیم شاهنشاهی که برادر بزرگم اعدام شد و برادر دیگرم در زندانهای قصر، اوین، عادل آباد شیراز، قزل قلعه و زندان ارومیه زندانی بود ، ما و مردمی چون ما این حق را داشتیم که با حقوق دانان بین المللی و نمایندگان سازمان عفو بین الملل و نمایندگان سازمانهای حمایت از زندانیان دیدار و در مورد زندانیانمان گفتگو کنیم ، ولی در حکومتی که به اسم حضرت علی(ع) و امام زمان مزین است، پدران و مادران و همسران زندانیان، حق ندارند از احوال آنان با خبر باشند و هیچ گونه اطلاعی، حتی در مورد محل بازداشت عزیزانشان به آنان داده نمی شود و خانواده ها حق بازگو کردن وضعیت بد زندانیانشان در زندانها را با هیچ مقام و مسوولی ندارند؟؟!!! آقایانی که در مصدر امور تکیه زده اید کمی انصاف داشته باشید و وضعیت زندانهای ستمشاهی ، که ظاهرا عده ای از شما آنها را دیده اید ، را با وضع زندانهای مملکت اسلامی امروز مقایسه کنید.

بعد از اعدام برادر بزرگم علی باکری، خانواده برای او مجلس ختم گرفت. مراسم هفتم و چهلم را هم دائی هایمان در تهران گرفتند . چند ماه بعد از اعدام برادرم من در آموزش و پرورش استخدام رسمی شدم، خواهر کوچک ترم در راس مدیریت آموزشگاه عالی آموزش و پرورش استخدام شد ، برادرم مهدی در کنکور دانشگاه پذیرفته شد و نظام شاهنشاهی هیچ گونه مزاحمتی برای ما ایجاد نکرد. آیا واقعا امروز نیز اوضاع خانواده های قربانیان همین طور است؟!!

برادر من با بانگ الله اکبر به پای چوبه ی دار رفت، اما رژیم شاه برای اثبات حقانیتش از او استفاده نکرد. شما را به خاطر خدایی که نامش را به زبان دارید اما به گفته هایش عمل نمی کنید ، کمی به خود آئید و فکر کنید رفتار شما با کدامیک از قوانین بشری مطابقت دارد؟!!

برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شبهایی که شب نامه و اعلامیه به خانه می آورد تا به همراه دیگر برادران و خواهرانمان در خانه های اطراف پخش کنیم به من می گفت : خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بنده های خدا نخواهی بود، دیگر همسایه بی خبر از همسایه اش نخواهد خوابید و هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همه چیز و همه کس خود گذشتند و امروز عده ای که از گذشتگان عبرت نمی گیرند یا قدرت به آنها اجازه نمی دهد که به خود آیند، با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هم وطنشان چه می کنند؟ مردمی که تا دیروز که قرار بود برای نمایش قدرت پای صندوقها بیایند انسانهایی باشعور بودند، ولی امروز که خواستار حقشان هستند ، خس و خاشاک و مزدور بیگانه شده اند. شرک را به حدی رسانده اند که یکی از آیات عظام می فرماید:

اطاعت از رئیس جمهور اطاعت از خداست !!!!شما چطور نام خود را مسلمان گذاشته اید؟!!شما با بت پرستان قبل از اسلام چه تفاوتی دارید؟!

برادران من، مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند . وقتی حمید به خانه می رسید، احسان از شانه های پدرش پایین نمی آمد. هرگاه مهدی از جبهه بازمی گشت، ساعتها با خواهر زاده های خود بازی می کرد. اما با وجود این علاقه، آنها عشقی والاتر به خدا و میهن و اسلام واقعی داشتند که تمای عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند....

و امروز شما بر روی خون آنها نشسته اید و مزدوران باطوم به دستتان، به جرم طرفداری از کسی که در روزها و سالهای بحرانی کشور در پشت جبهه پدرانشان را حمایت کرده و صلاحیتش توسط شورای نگهبان تایید شده است، بر سر فرزندان آنان می کوبند!!

مهدی و حمید و مهدی ها و حمید هایی که رفته اند هم سپاهی بودند. آنها بسیجی بودند. امروز عده‌ای بسیجی نما شیشه های در منزل خواهرم را شکستند، اما خوشبختانه موفق نشدند به داخل خانه بروند و مانند قوم مغول بزنند و بکشند و ببرند تا شاید این گونه عقده‌ها و نفرت درونی خود را فرو بنشانند .

اما در مورد همسران برادرانم جملات نا مربوطی شنیده ام. شما اگر ذره ای شرم از مقام و خون شهید داشتید، امروز این بی حرمتی ها را به همسران شهدا نمی کردید . کسانی که تا قبل از این بی عدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده اند چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده اند؟! آنها شبها در خفا برای همسران خود گریسته اند تا کسی اشکهای آنان رانبیند، تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آنوقت شما مقدس مآبان و تازه به دوران رسیده ها که باکری ها را نمی شناسید، می گویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟! شما که هستید که چنین حقی به خود می دهید؟!

من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار می کنم . همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را می داند، ازدواج کرده است. ایشان از ابتدای ازدواجشان عکس مهدی را به دیوار خانه شان آویخته اند و با فرزندشان در مورد عمو مهدی حرف می زنند و فرزندشان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناخته است . آنوقت شما می گویید چرا اسم باکری را دارند؟!

اما در مورد همسر حمید! شما مصداق واقعی ضرب المثل کافر همه را به کیش خود پندارد هستید. آیا واقعا فکر می کنید می توانید هر کس را به هرکس که خواستید نسبت دهید؟!شرم از روز قیامت ندارید؟!البته شما در حدی نیستید که اجازه دیدار با شهدا را بیابید ، اما وای به حالتان که جوابی برای آنها نخواهید داشت!

بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید، من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم که ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا می داند که چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید . همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادر من داشته اند، نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند. خوشحالم که خانواده ما بدهی به شما ندارد. نه از حکومت کمکی دریافت کرده ایم و نه به موقعیتی چشم داشته ایم. نه سهم خواهی کرده ایم و نه سهمی خواهیم خواست. ( الحمد لله ) من وظیفه خود می دانستم که این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بسته اند، نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند....

زهرا باکری- خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری


مي خواهند از تعقیب محتمل خود به خاطر تقلب در انتخابات و جنایات پس از آن بگریزند

بیانیه جیهه مشارکت در واکنش به اظهارات غیر مسئولانه فرمانده سپاه

نوروز:جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای اظهارات نابخردانه و مجرمانه فرمانده سپاه در اهانت به بزرگان اصلاح طلب را محكوم كرده و ضمن نقد چندباره دخالت نظاميان در سياست آورده است: "تجربه بشری نشان می دهد که تداوم یک حکومت جز از طریق اقناع عمومی، قانون مندی، انصاف، مروت و حاکمیت عدالت امکان پذیر نخواهد بود."
جبهه مشاركت در اين بيانيه خواستار برخورد قضايي با اين اظهارات سردار جعفري شده است.
متن كامل اين بيانيه در پي مي آيد:

بسم الله الرحمن الرحيم
بيانيه جبهه مشاركت ايران اسلامي در خصوص سخنان اخير فرمانده كل سپاه پاسداران

آقای سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، اخیرا سخنانی را درباره وقايع تلخ اخير در كشور بر زبان رانده اند که تامل دوباره در آن هم برای خود ایشان و هم برای مخاطبان ایشان لازم می نماید. جبهه مشاركت ايران اسلامي نيز بنا بر رسالت خود و از آن جا كه اين سخنان را واجد اهميت بالايي در شناخت زمينه هاي اعمال راهبردهاي امنيتي - نظامي ناصواب در برابر تحولات سياسي و اجتماعي مي داند كه آن نيز حاصل دخالت نظاميان و نظامي گري در سياست است كه بارها مورد انذار حضرت امام (ره) قرار گرفته بود، آن را به بوته نقد مي كشاند.

قبل از هر چیز ورود سراسیمه و بی پرده ایشان در این موضوع شاید تائید اخباری باشد که بر نقش سپاه در حوادث اخیر منتشر شده است و می تواند موید ادعای اصلاح طلبان مبنی بر وقوع کودتای مخملی در انتخابات دهم ریاست جمهوری از سوی محافلی خاص باشد.

نکته دیگر، نحوه دسترسی ایشان به این اطلاعات است که به نظر می رسد حاصل بازجویی های خرد کننده و غیر قانونی باشد. حتی اگر بازجویان سپاه این اطلاعات را اخذ کرده اند مجاز به ارائه آن به فرمانده کل سپاه نبوده اند و فقط بایستی این اطلاعات در اختیار دادگاه قرار گیرد تا نسبت به صحت و سقم آنها نظر دهد و این اولین تخلف از قانون توسط بازجویان و فرمانده آنها می باشد که اگر قوه قضائیه مدعی رعایت قانون باشد و به خصوص با تغییرات در راس این قوه و تاکید و ابرام مسئولین جدید بر رعایت قانون و بخصوص آئین دادرسی و نحوه بازداشت، بازجویی و نگهداری زندانیان، رسیدگی به این تخلفات آشکار سنگ محک خوبی نیز برای ارزیابی ادعای مسئولین محترم قوه قضائیه خواهد بود.

نکته سوم، نقض فاحش قانون به خاطر افشای این اطلاعات است که حتی اگر صحیح هم باشد، هیچ کس حداقل تا زمان رسیدگی قضایی به این ادعاها مجاز به انتشار آن نیست. هر چند کمتر کسی است که صحت این افترائات را باور کند و همه می دانند که بعضی به اصطلاح اعترافات در چه شرایطی به دست آمده است اما به فرض صحت این گفته ها، فرمانده سپاه باید مشخص کند طبق چه قانونی و بر اساس چه منطقی خود را مجاز به اعلان علنی این اتهامات بی اساس کرده است.

در این مورد هم وظیفه قوه قضائیه است تا به اتهام دوم کوینده این سخنان رسیدگی کند و اگر تا بحال همه منتقدان حکومت را به اتهام تشویش اذهان عمومی و تطائر آن محاکمه و محکوم می کرد برای یک بار هم که شده است، یکی از خودیها را به پای میز محاکمه بکشاند تا عیار ادعای استقلال قوه قضائیه بر همگان روشن شود.

اما فارغ از این نکات حقوقی، جبهه مشاركت ايران اسلامي معتقد است كه غور در محتوای اقدام فرمانده کل سپاه نکاتی را روشن می کند:

الف: کودتاچیان به زعم خود توانسته بودند با فشار بر محبوسین آنها را وادار به اظهارات کذب علیه افرادی چون آقای مهندس موسوی کنند و به گمان خود با تخریب شخصیت ایشان از طریق شوهای تلويزیونی نظر مردم را از ایشان برگردانند. اما به هردلیل جای دیگر بزرگان اصلاحات در این نمایش ها خالی بود. اینک که در تخریب مهندس موسوی ناکام مانده اند گمان کرده اند اگر خودشان مستقیما علیه سایر سران اصلاح طلب وارد میدان تبلیغات شوند و از زبان اسیران بی گناه چند دروغ و یاوه منتشر کنند نقشه آنها کامل می شود. اما تردیدی نیست که این سناریو نیز همچون سایر سناریو های گذشته حاصلی جز شکست مفتضحانه برای سناریو نویسان نخواهد داشت.

ب: با توجه به ادعا های فرمانده سپاه، همه هدف کسانی که مورد حمله ایشان قرار گرفته اند، رهبری و ولایت فقیه بوده است.
هر کس با بزرگانی که بی انصافانه مورد هجوم واقع شده اند کمترین آشنایی داشته باشد هرگز این وصله ناچسب را قبول نخواهد کرد. شاید بیش از همه خود مقام رهبری بدانند که همه فعالیتها و اقدامات این عزیزان و بخصوص جناب آقای خاتمی چیزی جز حفظ میراث بزرگ امام یعنی نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه به معنی واقعی کلمه نبوده است و اگر بر انحرافات ایراد گرفته اند و قانون شکنی ها و تخلفات را برنتافته اند به خاطر این بوده است که احساس می کردند این رفتارهای نابهنجار بیش از همه به آرمانهاي امام ضربه مي زند و چهره ولایت فقیه و رهبری را مخدوش می کند. در حقیقت همه تلاش کسانی چون خاتمی، موسوی، کروبی، خوئینی ها و .... جز این نبوده است که حساب کسانی را که به نام اصولگرایي و ولایتمداری تیشه به ریشه اسلام و انقلاب و قانون اساسی و ولایت فقیه می زنند از حساب رهبری و نظام جدا کنند. در عوض این مدعیان دروغین بوده اند که همواره سعی کرده اند خود را پشت سر رهبری مخفی کنند و همه اقدامات ناصواب و ضد انقلابی خود را در پوششی از اصولگرایی و ولایت بپوشانند تا براحتی منتقدان خود را به اتهام ضد ولایت فقیه و ضدیت با رهبری از میدان به در کنند. تلاش اخیر کودتاچیان در حمله به یاران امام بخصوص پس از فاش شدن جنایاتی چون کهریزک، تجاوز به زندانیان و گورهای مجهول الهویه را باید در این راستا ارزیابی کرد.

آنها امیدوارند با تغییر فضای سیاسی و روانی جامعه، از تعقیب محتمل خود به خاطر تقلب در انتخابات و جنایاتی که بعد از آن مرتکب شده اند بگریزند.

ج: خیزش عظیم و عمیق مردمی که کمترین نتیجه آن نامشروعیت دولت کودتا بوده است همچنان در راه اصلاح حکومت به پیش می رود و خواب را از چشم کودتاگران ربوده است. آنها به گمان اینکه رهبری افرادي خاص این خیزش را ایجاد کرده و به پیش می برد بهترین دفاع از خود را حمله به افرادی می دانند که دارای محبوبیت حسادت برانگیز در بین مردم هستند. آنها با این حمله ناجوانمردانه و طرح اتهامات دروغ از یک سو می کوشند با ایجاد فضای رعب و خفقان این بزرگان را خانه نشین کنند و از حمایت از حقوق مردم و دفاع از جمهوری اسلامی واقعی بازدارند و از سوی دیگر عموم مردم را که به آینده جنبش سبز سخت امیدوار هستند مرعوب و مایوس کنند و بخصوص در آستانه شبهای قدر بازگشایی دانشگاه ها و مدارس و روز قدس کودتاچیان بخوبی می دانند که موج عظیم نارضایتی ها دامن آنها را خواهد گرفت. به همین جهت با این اقدامات مذبوحانه می کوشند تا از پیش برای رهایی از این مناسبتها چاره اندیشی کنند.

د: اگر آنچه فرمانده کل سپاه گفته است واقعا در باور او نشسته باشد بیان آنها بهترین دلیل بی تدبیری و موقعیت ناشناسی اوست. اظهار این مطالب در چنین شرایطی در حقیقت نشستن بر شاخ و بریدن بن است.

وی باید بداند اگر کسانی چون خاتمی، موسوی، کروبی، جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگر گروههای اصلاح طلب و میلیونها انسانی که خواهان تغییر هستند در اثر سوء عملکرد دوستان او در حاکمیت به این نتیجه رسیده اند که خدای ناکرده مشکل اصلی در جای دیگری است و باید فکری برای آن کرد آیا این اعتراف فرمانده سپاه، خود مهر تائیدی بر این باور عمومی نمی زند؟ اصلاح طلبان همواره خود را مدافع کلیت نظام و از جمله جایگاه ولایت فقیه و رهبری دانسته اند اما البته هیچگاه چون گوسفندانی سر به زیر، چشم و گوش خود را بر روی حقایق نبسته اند و شجاعت انتقاد را داشته اند. اما اگر حتی بپذیریم فرمانده مزبور خواسته است به گمان خود نفاق اصلاح طلبان را آشکار کند، آیا بزرگترین قدم را در تخریب جایگاه رهبری برنداشته است؟
این فرمانده نظامی و دوستانش چه بخواهند و چه نخواهند امروز محبوبیت خاتمی و موسوی و کروبی مثال زدنی و شاید دست نیافتنی باشد. نقل قول از آنها به این صورت قبل از آنکه در ذهن مردم تخم تردید نسبت به صداقت، سلامت و خیر خواهی این آقایان بنشاند، شک و تردید را نسبت به حقانیت آنچه فرمانده سپاه می خواهد از آن دفاع کند بر می انگیزد. در این صورت اقدام ایشان مصداق همان دوستی معروف قصه هاست که دیگر نظام را از وجود دشمنان بی نیاز می کند.

به نظر ما بیشترین جفا در حق رهبری نظام این است که به جای آنکه نخبگان و فرهیختگان شبهات را بر طرف کنند، برای اثبات حقانیت نظام، نظامیان و ژنرالها و عوامل آنها از طریق تهدید و زندان بخواهند وارد میدان شوند.

ه: و سخن آخر اینکه ممکن است این اظهارات مقدمه برنامه های دیگر کودتاگران در برخورد فیزیکی با رهبران اصلاحات باشد. ممکن است آقایان بتوانند برای مدتی از طریق زور و ارعاب برجای بمانند اما تجربه بشری نشان می دهد که تداوم یک حکومت جز از طریق اقناع عمومی، قانون مندی، انصاف، مروت و حاکمیت عدالت امکان پذیر نخواهد بود.

جبهه مشاركت ايران اسلامي


شکایت مجمع روحانیون مبارز از فرمانده سپاه و روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: ١٥ شهريور ١٣٨٨، ١١:٢١


پارلمان‌نیوز: به دنبال هجمه تبلیغاتی چند روز اخیر برخی محافل خاص علیه نهادهای اصیل انقلاب اسلامی از جمله مجمع روحانیون مبارز، کمیته سیاسی مجمع در خود تصمیم گرفت از عزیز جعفری فرمانده کل سپاه به دلیل ایراد اتهام و اهانت به چند تن از شخصیت‌های مجمع، نشر اکاذیب و نقض آشکار وصیت‌نامه حضرت امام خمینی (ره) به دادسرای عمومی و انقلاب تهران شکایت کند.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، مجمع روحانیون همچنین از روزنامه کیهان به دلیل چاپ و نشر سرمقاله روز دوشنبه نهم شهریور 1388 که در آن ضمن دروغ پردازی و ایراد اتهامات واهی به نهادها و شخصیت‌های انقلاب و نظام، به ساحت مقدس حضرت امام خمینی (ره) و نیز به مجمع روحانیون مبارز که از یادگارهای آن امام راحل است توهین شده و نیز به دلیل دروغ پردازی‌های دیگر و اقدامات تفرقه افکنانه این روزنامه که موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم کرده است، شکایت خواهد کرد.

لیلا فروهر؛ در حال و هوای جنبش مدنی ایران

کنسرت لیلا فروهر در فروردین ۸۶ در دبی
۱۳۸۸/۰۶/۰۹

محمد ضرغامی، محمدرضا کاظمی

لیلا فروهر به پیامدهای اعتراض ها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد اشاره می کند و درباره احساسات خود در این روزها می گوید: «وظیفه خود دانستم که در کنار این جوانان عزیزمان باشم که خیلی صادقانه با قلبی پاک و با دستی خالی آمدند و فقط طلب آزادی کردند و متأسفانه خیلی از آنها کشته، زندانی و ناپدید شدند. در این مدت زمانی که این اتفاقات در ایران افتاده، و در سایت ها و تلویزیون های ایرانی و آمریکایی شاهد رویدادهای دردناک هستیم، خیلی غم انگیز بود؛ و من هم به عنوان یک ایرانی که در خارج از کشور هستم، خیلی درد و رنج و ناراحتی کشیدم. من با بازخوانی این ترانه، هم خواستم درد و رنج خودم را کاهش دهم، و هم بگویم که در کنار این جوانان هموطنم هستم».
لیلا فروهر در باره موج ترانه سرایی اعتراضی و اعلام همبستگی خوانندگان ایرانی و خارجی با معترضان، می گوید با سابقه قبلی که در زمینه خواندن ترانه هایی از این نوع داشته، هنگامی که حتی غیرایرانی ها درباره اعتراض ها و معترضان ترانه خواندند و اعلام همبستگی کردند، او هم به عنوان یک ایرانی احساس ادای دین کرده است.

در مورد تفاوت ترانه های معترض قدیمی و امروزی لیلا فروهر عقیده دارد که وجود سایت ها و جهان اینترنتی اوضاع و احوال دنیا را دگرگون کرده است. می گوید امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی و شبکه جهانی اینترنت اخبار به سرعت پخش می شوند و جهانیان به سرعت آگاه می شوند.

لیلا فروهر جز این آهنگ در فکر یک آلبوم مستقل دیگری است که ترانه هایش با حال و هوای جنبش اخیر مدنی ایران تناسب دارد. در این آلبوم کارهایی هم از سیاوش قمیشی، ترانه سرای نام آشنا به چشم می خورد.

لیلا فروهر می گوید ترانه «بدون، ایران نمی میره!»، محصول سی سال پیش است و بارها به سبکهای گوناگون اجرا شده است. او می افزاید: ولی این اجرا کلاً فرق می کند و برای حوادث اخیر تنظیم شده و تصاویر ویدئویی آن نیز در همین حال و هوا است. خانم فروهر بر این باور است که هر چند این ترانه محصول سی سال پیش است، ولی «چون ملت ایران همواره به دنبال «آزادی» بوده است»، بنابراین امروزه هم تر و تازه می نماید.

لیلا فروهر هم به موسیقی سنتی ایرانی علاقه دارد و هم به موسیقی پاپ. در هر دو زمینه هم کار کرده است. اما دوست دارد تلفیقی از این دو موسیقی را توامان اجرا کند.

لیلا فروهر تجربه سینما هم دارد و اصلاً با سینما وارد دنیای هنر شد. دوران انقلاب که در ایران بود بارها مورد بازجویی قرار گرفت و گاه روزهای متمادی برای بازجویی فراخوانده می شد و می گوید این تجربه آن چنان برایش ناخوشایند بوده است که ترجیح داد جلای وطن کند. او از آن روزها خاطرات بسیار تلخی دارد.

به آمریکا که آمد با پرویز صیاد یک کار تئاتری کرد به نام «صمد و دو لیلا». در بخشی از این تئاتر صحنه ای ویدئویی به چشم می خورد که در آن ماجراهای بازجویی های او بازسازی شده است. در این صحنه مانند همیشه و مانند هر روز، بازجو نامش را می پرسد و لیلا پاسخ می دهد نام من همان نامی است که دیروز داشتم و ده روز پیش داشتم و سالیان پیش داشتم. نامی که در شناسنامه ام هست و عوض نشده است!

بازجوها هر روز لیلا را با چشمان بسته به بازجوئی می بردند و پرسش های تکراری را مکرر می پرسیدند.

لیلا فروهر درباره بازجویی ها و دادگاهی که برخی از حدود صد متهم آن اصلاح طلبان زندانی و بازداشت شدگان در اعتراض ها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد هستند، می گوید: «شرایط آن زمان من با این عده خیلی فرق دارد ... غم انگیز است که عده ای مجبور شوند بیایند در دادگاه علیه خود چیزهای را بر زبان آورند که واقعیت ندارد.»

سیدمحمد خاتمی:همیشه تلاش كرده‌ام از حضور دین در عرصه سیاست دفاع كنم/ برخی از مخالفان امروز لیرالیسم، در عمل رویكرد فاشیستی توتالیتری دارند/ نگران نارض

تاریخ انتشار: ١٥ شهريور ١٣٨٨، ١٥:٢٣
سیدمحمد خاتمی:همیشه تلاش كرده‌ام از حضور دین در عرصه سیاست دفاع كنم/ برخی از مخالفان امروز لیرالیسم، در عمل رویكرد فاشیستی توتالیتری دارند/ نگران نارضایتی‌های موجود با تداوم روش‌های سركوب‌گرانه هستم

پارلمان‌نیوز: رئیس جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه « با كسانی که به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایده‌های توتالیاریسم می‌خواهند به زور مردم را به راهی كه خود راه سعادت می‌دانند ببرند، مخالفیم»، گفت:« به همه دلسوزان هشدار می‌دهیم بیایند تا فرصت‌ها كاملاً از دست نرفته به بازسازی اعتماد عمومی بیاندیشیم و یكبار دیگر اطمینان ایجاد كنیم كه در چارچوب همین ساختار می‌توان به رفع اشكالات اقدام كرد.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، شورای مركزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگا‌ه‌ها با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی دیدار و گفتگو کردند.

در این دیدار كه ابتدا تعدادی از اعضای شورای مركزی انجمن دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود را به ویژه در ارتباط با مسائل دانشگاه‌ها ابراز داشتند و سپس رئیس دولت اصلاحات به طرح نقطه نظرات خود پرداخت.

وی با ابراز خوشحالی از دیدار با «دوستان دانشگاهی در ایام ماه مبارك رمضان» گفت:« در این ایام و بخصوص اینکه لیالی قدر هم در پیش است، باید از فرصت استفاده كنیم و بعد معنوی خود را تقویت كنیم. حقیقتاً در این ایام باید طلب هدایت كنیم و فارغ از همه تحلیل‌ها و تلاش‌های جمعی كه داریم از حضرت باریتعالی بخواهیم خودش ما را به راهی كه صلاح ما و صلاح كشور است هدایت فرماید.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:«همچنان‌كه می‌دانید من همیشه از حكومت سازگار با دین حمایت كرده‌ام و باور دارم كه دین ما یعنی اسلام و تشیع با مطالبات و انتظارات روزمان هم می‌تواند سازگار باشد مشروط به آنكه آنرا درست بفهمیم و از ظرفیت‌‌های آن خوب بهره ببریم.»

وی تصریح کرد:«برخلاف آنچه این روزها با دروغ و تهمت و كینه‌توزی گفته می‌شود، من همیشه تلاش كرده‌ام تا از حضور دین در عرصه سیاست دفاع كنم و هنوز هم معتقدم چارچوب‌ها و بنیان‌های نظامی كه در انقلاب و با هدایت امام به وجود آوردیم درست و راه‌گشاست و باید خطاهایمان و اشكالاتی را كه به وجود آمده و ذاتی آن نیست رفع كنیم.»

رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها افزود:«جای تأسف است كه این روزها اینقدر تلاش می‌كنند تا افراد و نیروهای دلسوز و مدافع اصول و بنیان‌های انقلاب را برانداز نظام معرفی كنند. آنان كه بهترین فرصت‌ها را كه برای كارآمدی و موفقیت نظام به دست آمده بود از دست داده‌اند و 300 میلیارد دلار سرمایه ملی را با ندانم كاری‌ها از بین می‌برند ولی به استناد اعترافاتی كه اساس آنها زیر سؤال است ما را متهم می‌كنند.»

سید محمد خاتمی تاکید کرد:« بله ما با بعضی برداشت‌ها از دین ممكن است مخالف باشیم، ما با خرافه‌گرایی و نیز مقابله با فهم‌های نو مخالفیم.»

وی یادآور شد:«ما شاهد بوده‌ایم كه در همین مملكت و نزد بسیاری از همین متولیان دین، آراء ملاصدرا را تخطئه و او را تكفیر می‌كردند و امروز در حوزه‌های علمی- فلسفی، همین آراء مهمترین مبنای كلامی و فكری دینی است و كسانی چون امام، شهید مطهری، آیت الله طباطبایی كه همه به آراء و دیدگاه‌های آنها افتخار می‌كنیم در نحله‌ی صدرائی شناخته می‌شوند.»

رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه«وقتی می‌گوییم فكر دین بدین معناست که باید از قبل معنا کنیم که كدام فكر و براساس كدام نظریه»، گفت:« ما حرفمان همین بوده و هست كه همواره می‌توان به فكری بهتر و فهمی برتر رسید، مهم این است كه میزان و معیارها درست باشد والّا جامعه دینی ما از خلاقیت‌ها و فهم‌های بدیع محروم خواهد شد و دچار جزمی‌گرایی منفی خواهد شد.»

رئیس بنیاد باران ادامه داد:« بعضی‌ها امروز با لیبرالیسم مخالفت می‌‌كنند امّا در این مخالفت رویكرد فاشیستی توتالیتری دارند. در خود غرب، آزادی‌خواهی بسیار زودتر و فراگیرتر از لیبرالیسم مطرح شد و اگر هم رگه‌های تقابل با دین را می‌بینیم بعد از آن تجربه هولناكی بود كه به نام دین علیه آزادی و هر اندیشه جدید مطرح شد.»

رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« مطمئناً غرب در مبانی فكری خود مشكلات بزرگی دارد و ما هم نمی‌توانیم تسلیم و تابع آنها باشیم، باید خود بیاندیشیم البته از تجربه دیگران هم استفاده كنیم ولی حمله به وجهی از تفكر و تجربه غربی با تكیه بر وجه بدتر و خطرناك‌تر آن محكوم است بخصوص كه این‌گونه برخورد عین اسلام و انقلاب هم معرفی شود.»

خاتمی یادآور شد:«به هر حال در عرصه حیات اجتماعی ما براساس همان جوهره دینی و اسلام خودمان كه در قانون اساسی هم منعكس است مردم را حاكم بر سرنوشت خود می‌شناسیم و این را نیز با خداباوری سازگار می‌دانیم و معتقدیم كه خداوند چنین خواسته است.»

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« كسانی به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایده‌های توتالیاریسم كه آنهم غربی است، می‌خواهند به زور مردم را به راهی كه خود راه سعادت می‌دانند ببرند که ما با این برداشت از دین مخالفیم.»

وی با اشاره به حوادث بعد از انتخابات گفت:«ما معتقدیم آنها در این انتخابات بزرگترین فرصت كه برای نظام اسلامی و كشور فراهم آمده بود ضایع کردند. این انتخابات فرصتی فراهم آورده بود كه جوانان و مردمی كه از ضعف عملكردها ناراضی شده بودند به صحنه بیایند و با امید به نظام و آینده انتخاب مناسب را انجام دهند این امر می‌توانست بهترین فرصت‌ها برای بازسازی اعتماد و اتحاد جامعه حول محورهای اساسی انقلاب قلمداد شود.»

رئیس جمهور سابق کشورمان همچنین اظهار داشت:«متأسفانه با این كج اندیشی‌ها این برخوردها به وجود آمد و در این ضایعات كه جبران آن هم بسیار سخت است همه زیان بردیم و نگرانی این است بعضی‌ها با همین پیش‌داوری‌ها، با دانشگاه‌ها هم برخوردهایی بكنند كه عملاً گرایش‌های افراطی و ضد نظام را تقویت كند.»

وی افزود:«در انقلاب فرهنگی سال 58 درحالیكه واقعاً با اتاق‌های جنگ گروهك‌ها و معاندین مواجه بودیم و بسیاری از همین جوانان و فعالان مسلمان هم كه امروز متهم به براندازی می‌شوند به نفع انقلاب فعال بودند، اما بعد از رحلت امام (ره) متأسفانه پاره‌ای دیدگاه‌های افراطیون غیر واقع‌بینانه اسلام مطرح شد كه جز سرخوردگی نتیجه‌ای نداشت.»

خاتمی با تاکید بر اینکه«ما نگران افراط گرایی‌هایی هستیم كه زمینه را برای رادیكالیسم و عبور از همه مرزهای اعتقادی و سیاسی فراهم می‌آورد»، گفت:« به همین دلیل هم به همه دلسوزان هشدار می‌دهیم بیایند تا فرصت‌ها كاملاً از دست نرفته به بازسازی اعتماد عمومی بیاندیشیم و یكبار دیگر اطمینان ایجاد كنیم كه در چارچوب همین ساختار می‌توان به رفع اشكالات اقدام كرد.»

وی تصریح کرد:«ما باید بدون برخورد احساسی و واكنش با این افراط‌ گرائی‌ها، ارتباطمان را با همه دلسوزان حفظ كنیم و كوشش كنیم اذهان را نسبت به خطرات این رفتارهای افراطی اقناع كنیم.»

رئیس بنیاد باران ادامه داد:«ما نگران این هستیم كه اگر برای جبران این ضایعات، فكری اساسی نشود و نارضایتی‌های موجود با تداوم روش‌های سركوب‌گرانه ادامه یابد و طی ماه‌های آینده مشكلات و پیامدهای ناكارآمدی‌ها و ضعف عملكردها هم كه چشم‌انداز آن به وضوح قابل رؤیت است به شرایط موجود اضافه شود آنگاه زمان برای تجدید نظر و اصلاح امور دیر باشد.»

سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:«ما نگران این خطرها برای كشور، نظام و انقلاب عزیزمان كه خون‌های پاك بسیاری برای آن ریخته شده هستیم و برای اصلاح امور هم باید فعال باشیم. انشاالله كه خداوند هم نصرت خودش را خواهد داشت.»

گفتنی است، در ابتدای جلسه تعدادی از اعضاء شورای مركزی انجمن دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود را ابراز داشتند كه خلاصه آن بدین شرح است.

1- به نظر می‌رسد همان جریانی كه بر اساس توهم انقلاب مخملی، در انتخابات این برخوردها را به وجود آورد، در ارتباط با دانشگاه‌ها هم بهانه مقابله با آشوب و براندازی، جو سنگین امنیتی به وجود آورند و خود این اقدامات، زمینه را برای حذف منتقدین دلسوز و وفادار نظام به وجود آورد و عملاً میدان را برای فعال شدن نیروهای برانداز فراهم نماید. بعضی قرائن و سوابقی هم كه از وزیر پیشنهادی وزارت علوم می‌شناسیم این دغدغه را تشدید می‌كند.

2- بعضی جریان‌ها ساده لوحانه فكر می‌كنند برای مقابله با اعتراضات دانشجویی می‌توانند دانشگاه‌ها را با بهانه‌هایی كه خود می‌آفرینند ببندند و حركت را مهار كنند، غافل از آنكه با این اقدام ممكن است انرژی اعتراض در سایر بخش‌های جامعه را تشدید كنند. میدان را برای افراط‌گریها باز كنند.

3- با این سوء ظن‌ها كه در خصوص تعارض اسلام با دانش‌های بشری مطرح می‌شود ممكن است خطر حضور برداشت‌های متحجرانه و غیرعقلانی از دین را در مجامع دانشگاهی تشدید كند و با حذف برداشت‌هایی از دین كه جذاب، عقلانی و سازگار با نیازهای دنیای مدرن است، زمینه نوعی دین‌گریزی را در محیط‌های دانشگاهی تقویت كنند.

4- برخلاف اتهامات وارده، محافل علمی و دانشگاهی كشور اساساً هیچ‌گونه رویكرد مثبتی نسبت به امكان وقوع انقلاب مخملی در ایران نداشتند و اشتیاق به تقویت استقلال ملی به ویژه در ابعاد علمی آن قطع وابستگی به بیگانه به صورت جزئی از هنجارهای جامعه علمی و دانشگاهی ما به ویژه طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب بوده است. ما نگران آن هستیم كه محدودیت‌های جدی رسانه‌ای و تشدید برخوردهای امنیتی، نوعی اقبال اضطراری به بیرون مرزها را تقویت كند و اساساً موجب یأس و سرخوردگی بخشی از نخبگان و جوانان مستعد برای رشد علمی آنها شود. تشدید فضای امنیتی در دانشگاه‌ها و تنگ نظری‌های علمی و معرفتی ممكن است عاملی برای گسترش مهاجرت مغزها به حساب آید كه خسارت هنگفت مادی و معنوی آن برای كشور عظیم و عملاً در خدمت منافع بیگانگان است.




به خود آئید ! رفتار شما با کدامیک از قوانین بشری مطابقت دارد؟

متن كامل بيانيه خواهر شهيدان باكري

مردمی که تا دیروز که قرار بود برای نمایش قدرت پای صندوقها بیایند انسانهایی باشعور بودند، ولی امروز که خواستار حقشان هستند ، خس و خاشاک و مزدور بیگانه شده اند. شرک را به حدی رسانده اند که یکی از آیات عظام می فرماید: اطاعت از رئیس جمهور اطاعت از خداست !!!!شما چطور نام خود را مسلمان گذاشته اید؟

كلمه: زهرا باكري خواهر شهيدان باكري با صدور بيانيه اي دلسوزانه و منتقدانه نسبت به وقايع اخير موضع گيري كرد. روز گذشته بخشي از بيانيه از طريق رسانه ها چاپ و منتشر شد. متن كامل اين بيانيه امروز از طريق خانواده بزرگوار شهيدان باكري در اختيار "كلمه" قرار گرفت. متن اين بيانيه بدين شرح است.
بسم الله الرحمن الرحيم‌

اینجانب خواهر سه شهید هستم. در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند .30 سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی و 30 سال باقی را در جمهوری اسلامی سپری کردم.
در زمان رژیم شاهنشاهی که برادر بزرگم اعدام شد و برادر دیگرم در زندانهای قصر، اوین، عادل آباد شیراز، قزل قلعه و زندان ارومیه زندانی بود ، ما و مردمی چون ما این حق را داشتیم که با حقوق دانان بین المللی و نمایندگان سازمان عفو بین الملل و نمایندگان سازمانهای حمایت از زندانیان دیدار و در مورد زندانیانمان گفتگو کنیم ، ولی در حکومتی که به اسم حضرت علی(ع) و امام زمان مزین است، پدران و مادران و همسران زندانیان، حق ندارند از احوال آنان با خبر باشند و هیچ گونه اطلاعی، حتی در مورد محل بازداشت عزیزانشان به آنان داده نمی شود و خانواده ها حق بازگو کردن وضعیت بد زندانیانشان در زندانها را با هیچ مقام و مسوولی ندارند؟؟!!! آقایانی که در مصدر امور تکیه زده اید کمی انصاف داشته باشید و وضعیت زندانهای ستمشاهی ، که ظاهرا عده ای از شما آنها را دیده اید ، را با وضع زندانهای مملکت اسلامی امروز مقایسه کنید.
بعد از اعدام برادر بزرگم علی باکری، خانواده برای او مجلس ختم گرفت. مراسم هفتم و چهلم را هم دائی هایمان در تهران گرفتند . چند ماه بعد از اعدام برادرم من در آموزش و پرورش استخدام رسمی شدم، خواهر کوچک ترم در راس مدیریت آموزشگاه عالی آموزش و پرورش استخدام شد ، برادرم مهدی در کنکور دانشگاه پذیرفته شد و نظام شاهنشاهی هیچ گونه مزاحمتی برای ما ایجاد نکرد. آیا واقعا امروز نیز اوضاع خانواده های قربانیان همین طور است؟!!
برادر من با بانگ الله اکبر به پای چوبه ی دار رفت، اما رژیم شاه برای اثبات حقانیتش از او استفاده نکرد. شما را به خاطر خدایی که نامش را به زبان دارید اما به گفته هایش عمل نمی کنید ، کمی به خود آئید و فکر کنید رفتار شما با کدامیک از قوانین بشری مطابقت دارد؟!!
برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شبهایی که شب نامه و اعلامیه به خانه می آورد تا به همراه دیگر برادران و خواهرانمان در خانه های اطراف پخش کنیم به من می گفت : خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بنده های خدا نخواهی بود، دیگر همسایه بی خبر از همسایه اش نخواهد خوابید و هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همه چیز و همه کس خود گذشتند و امروز عده ای که از گذشتگان عبرت نمی گیرند یا قدرت به آنها اجازه نمی دهد که به خود آیند، با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هم وطنشان چه می کنند؟ مردمی که تا دیروز که قرار بود برای نمایش قدرت پای صندوقها بیایند انسانهایی باشعور بودند، ولی امروز که خواستار حقشان هستند ، خس و خاشاک و مزدور بیگانه شده اند. شرک را به حدی رسانده اند که یکی از آیات عظام می فرماید: اطاعت از رئیس جمهور اطاعت از خداست !!!!شما چطور نام خود را مسلمان گذاشته اید؟!!شما با بت پرستان قبل از اسلام چه تفاوتی دارید؟!
برادران من، مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند . وقتی حمید به خانه می رسید، احسان از شانه های پدرش پایین نمی آمد. هرگاه مهدی از جبهه بازمی گشت، ساعتها با خواهر زاده های خود بازی می کرد. اما با وجود این علاقه، آنها عشقی والاتر به خدا و میهن و اسلام واقعی داشتند که تمای عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند....
و امروز شما بر روی خون آنها نشسته اید و مزدوران باطوم به دستتان، به جرم طرفداری از کسی که در روزها و سالهای بحرانی کشور در پشت جبهه پدرانشان را حمایت کرده و صلاحیتش توسط شورای نگهبان تایید شده است، بر سر فرزندان آنان می کوبند!!
مهدی و حمید و مهدی ها و حمید هایی که رفته اند هم سپاهی بودند. آنها بسیجی بودند. امروز عده ای بسیچی نما شیشه های در منزل خواهرم را شکستند، اما خوشبختانه موفق نشدند به داخل خانه بروند و مانند قوم مغول بزنند و بکشند و ببرند تا شاید این گونه عقده ها و نفرت درونی خود را فرو بنشانند .
اما در مورد همسران برادرانم جملات نا مربوطی شنیده ام. شما اگر ذره ای شرم از مقام و خون شهید داشتید، امروز این بی حرمتی ها را به همسران شهدا نمی کردید . کسانی که تا قبل از این بی عدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده اند چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده اند؟! آنها شبها در خفا برای همسران خود گریسته اند تا کسی اشکهای آنان رانبیند، تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آنوقت شما مقدس مآبان و تازه به دوران رسیده ها که باکری ها را نمی شناسید، می گویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟! شما که هستید که چنین حقی به خود می دهید؟!
من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار می کنم . همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را می داند، ازدواج کرده است. ایشان از ابتدای ازدواجشان عکس مهدی را به دیوار خانه شان آویخته اند و با فرزندشان در مورد عمو مهدی حرف می زنند و فرزندشان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناخته است . آنوقت شما می گویید چرا اسم باکری را دارند؟!
اما در موردهمسر حمید! شما مصداق واقعی ضرب المثل کافر همه را به کیش خود پندارد هستید. آیا واقعا فکر می کنید می توانید هر کس را به هرکس که خواستید نسبت دهید؟!شرم از روز قیامت ندارید؟!البته شما در حدی نیستید که اجازه دیدار با شهدا را بیابید ، اما وای به حالتان که جوابی برای آنها نخواهید داشت!
بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید، من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم که ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا می داند که چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید . همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادر من داشته اند، نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند. خوشحالم که خانواده ما بدهی به شما ندارد. نه از حکومت کمکی دریافت کرده ایم و نه به موقعیتی چشم داشته ایم. نه سهم خواهی کرده ایم و نه سهمی خواهیم خواست. ( الحمد لله ) من وظیفه خود می دانستم که این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بسته اند، نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند....
زهرا باکری- خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری



آيت الله منتظری: صريحا میگويند ملاک رأی يک نفر است


۱۳۸۸/۰۶/۱۵
آيت الله حسينعلی منتظری، از مراجع شيعه در قم، روز شنبه در ديدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت، با اشاره به این گفته آیت الله خمینی که« میزان رای ملت است» گفته است: الان صريحا میگويند ملاک رأی يک نفر است، و اين برخلاف موازين است .

به گزارش وب سايت آيت الله منتظری، اين مرجع شيعه از اين که در جمهوری اسلامی « نظام» معادل با يک «شخص» در نظر گرفته می شود، انتقاد کرده است.

آيت الله منتظری گفته است:«الان متأسفانه بعضی ها وقتی میگويند نظام، منظورشان يک شخص است؛ با اين که اين درست نيست، حفظ نظام يک واجب شخصی نيست بلکه مقصود اين است که نظام باشد تا دستورات اسلام اجرا شود، ولی الان متأسفانه به نام اسلام افراد را بازداشت میکنند و تحت فشار از آنها اعترافات بی اساس میگيرند که اينها همه بر خلاف اسلام است» .

آيت الله منتظری، يکی از سرشناس ترين روحانيون منتقد جمهوری اسلامی، همچنین در این دیدار از بازداشت اصلاح طلبان در جريان رويدادهای پس از انتخابات انتقاد کرده است.

آيت الله منتظری در اين زمينه گفته است:« خيلی از شخصيت هايی که در پيروزی انقلاب نقش داشتند و الان هم انقلابی اند متأسفانه در زندان هستند. اين اعتراف گيری ها همه بر خلاف اسلام است» .

بسياری از چهره های اصلاح طلب مانند: محمد علی ابطحی، معاون رييس جمهوری در دوران خاتمی، بهزاد نبوی، عضو شورای مرکزی مجاهدين انقلاب که به مدت هشت سال در کابينه آيت الله خامنه ای وزير بود، محسن ميردادمادی، نماينده مجلس ششم و دبيرکل جبهه مشارکت، سعيد حجاريان، عضو جبهه مشارکت، عبدااله رمضان زاده، سخنگوی دولت خاتمی، و مصطفی تاج زاده از متهمان حاضر در دادگاه وقايع پس انتخابات هستند.

برخی از اين بازداشت شدگان به هنگام حضور در دادگاه، اظهاراتی بر خلاف مواضع قبل از زندان خود بيان کردند.

اين اظهارات بازداشت شدگان که در رسانه های نزديک به دولت از آنها با عنوان «اعترافات» ياد شده، ظرف چند هفته گذشته موج فزاينده انتقادها را بر انگيخت و مخالفان دولت، آن را «نمايشی» و سخنان مطرح شده را تحت فشار و شکنجه دانسته اند.

آيت الله منتظری هم چنين با اشاره به رويدادهای پس از انتخابات تاکيد کرده است:« الان انحرافی پيش آمده که همه بايد امر به معروف و نهی از منکر کنند و جلوی اين انحرافات را بگيرند. بی گناهانی در زندان هستند که اين ظلم بزرگی است و بايد نسبت به آن بی تفاوت نباشيم.»

«حفظ نظام و دستورات اسلام»

اين مرجع شيعه در ادامه گفته است:«دستورات اسلام را زير پا میگذارند و میگويند برای حفظ نظام است، در حالی که امام خمينی فرمودند: ملاک رأی ملت است؛ الان صريحا میگويند ملاک رأی يک نفر است، و اين برخلاف موازين است» .

هرچند آيت الله منتظری مشخص نکرده است که اين یک «نفر» چه کسی است، اما به نظر می رسد خطاب وی آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی باشد که در راس نظام سياسی ايران قرار دارد.

آيت الله خامنه ای يک روز پس از برگزاری انتخابات رياست جمهور ۲۲ خرداد سلامت اين انتخابات را تاييد کرد و در نماز جمعه ۲۹ خرداد به مخالفان هشدار داده بود که به اعتراضات خيابانی به نتیجه انتخابات پايان دهند

رهبر ايران گفته بود در صورت ادامه راهپيمايی، مسئولان سياسی مسئول عواقب آن خواهند بود.

گروه های طرفدار حقوق بشر مانند سازمان عفو بين الملل اين اظهارات آيت الله خامنه ای را نشانه «چرغ سبز» برای سرکوب خشونت آميز معترضان دانسته بود.

همزمان با انتقاد آيت الله منتظری از معادل قرار دادن «نظام» با يک «شخص»، برخی از نمايندگان مجلس می گويند: به دليل توصيه آيت الله خامنه ای مجلس به وزاری دولت دهم رای داده است.

تنها ساعاتی پس از رأی اعتماد مجلس به ۱۸ نفر از ۲۱ وزير معرفی محمود احمدینژاد، محمدرضا باهنر، نايب رئيس مجلس هشتم، گفته بود که با توصيههای رهبری وزرای بيشتری رد صلاحيت نشدند.

آقای باهنر گفته بود: «به هر حال همه چيز به خير گذشت و پيام رهبری بود که نقش مهمی در اين زمينه ايفا کرد. در زمان شمارش آرا فضا را اين طور میشد ديد که اگر توصيه رهبری نبود احتمال داشت که ۸ الی ۹ نفر از وزرا رأی نياورند و اين آغاز خوبی برای دولت نبود».

نايب رئيس مجلس در ادامه آنچه را که «تيزبينی» رهبری خواند باعث ايجاد تغيير در تحليل نمايندگان دانست. به گفته این نماینده مجلس «تغييری» که اگر صورت نمیگرفت تعداد وزرای رد صلاحيت شده به مراتب بيشتر از سه نفر میشد.

«تویتر» و «فیس بوک» در مقابل چاوز

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۱۵


هزاران تن در آمریکای لاتین، ایالات متحده آمريكا و اسپانیا علیه رئیس‌جمهوری ونزوئلا راهپیمایی کردند.
به گزارش ايلنا به نقل از بي‌بي‌سي، راهپیمایی‌هاي گسترده عليه «هوگو چاوز» توسط فعالان سیاسی در کلمبیا و در اعتراض به موضع وي علیه این کشور سازماندهی شده بود.
این فعالان از پايگاه‌هاي اينترنتي اجتماعی از جمله «فیس بوک»و «تويتر» برای سازماندهی تظاهرات در شهرهای مختلف جهان استفاده کردند.
همزمان با تظاهرات مخالفان چاوز، هواداران وي نیز در کاراکاس تجمع کردند.
مخالفان چاوز در کاراکاس و شهرهای دیگر لباس‌های سفید رنگ به تن داشتند و پلاکاردهایی را در مخالفت با سیاست‌های وي از جمله اصلاحات نظام آموزشی ونزوئلا در دست داشتند.
یکی از معترضين از این تظاهرات به‌عنوان «نمایش جهانی» مخالفت با هوگو چاوز نام برد.
وي گفت: «مهم است كه جهان بداند ما با چاوز نیستیم.»
يكي از هواداران چاوز نيز كه در حمايت از وي به خيابان آمده بود، گفت: «اگر قرار باشد هزار بار راهپیمایی کنیم یا این‌که تمام طول سال را در خیابان باشیم، این کار را خواهیم کرد.»
اختلاف بر سر سیاست‌های هوگو چاوز در ونزوئلا موضوع جدیدی نیست ولی به گفته کارشناسان موضع‌گیری‌های طرفداران و مخالفان وي باعث سردرگمی مردم عادی شده است چرا كه در عوض توجه به سیاست‌گذاری، این افراد بیشتر در پی برگزاری تجمع هستند.
پايان پيام

نزاع در جلسه مراسم تودیع و معارفه وزارت کار

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۱

جلسه خداحافظي محمد جهرمي با وزارت كار به نزاع كشيده شد.

به گزارش خبرنگار ايلنا‏، دقايقي پيش كه محمد جهرمي در مراسم توديع خود در حال سخنراني بود فردي از وي تقاضا كرد‏، در كنار تريبون بايستد. به رغم موافقت محمد جهرمي، بلافاصله بعد از اتمام سخنراني او فرد مورد نظر مورد هجوم قرار گرفت و در مقابل چشم شيخ‌الاسلام وزير جديد كار و معاون محمود احمدي‌نژاد مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

شنيده مي‌شود اين فرد مدرس زبان‌هاي خارجي است. البته مجري برنامه خداحافظي محمد جهرمي سعي بسيار داشته است تا او را بيمار رواني معرفي كند اما تني چند از كارمندان وزارت كار اين ادعا را رد مي‌كنند.

اعتراض شديد خواهر شهيدان باکري به بي حرمتي به شهدا

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۱

زهرا باکري خواهر شهيدان مهدي و حميد باکري در واکنش به تداوم بي حرمتي هاي برخي محافل صاحب قدرت به همسران «باکري ها» بيانيه شديداللحني صادر کرده و در يکي از مهم ترين فرازهاي آن، هجمه اخير برخي سايت ها و محافل تندرو به همسران اين سرداران شهيد را تقبيح کرد؛ «در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطي شنيده ام. شما اگر ذره يي شرم از مقام و خون شهيد داشتيد امروز اين بي حرمتي ها را به همسران شهدا نمي کرديد، کساني که تا قبل از اين بي عدالتي اخير، با چنگ و دندان از اين حکومت حمايت کرده اند. چطور يک شبه مستحق اين همه توهين شده اند؟ آنها شب ها در خفا براي همسران خود گريسته اند تا کسي اشک هاي آنان را نبيند تا مثل حضرت زينب محکم و استوار باشند، آن وقت شما تازه به دوران رسيده ها که باکري را نمي شناسيد، مي گوييد همسران شان ديگر باکري نيستند؟، شما که هستيد که چنين حقي به خود مي دهيد؟» به گزارش سايت خبري آينده، در بخش هايي از اين بيانيه آمده است؛ بنده حقير خواهر سه شهيد هستم، در زمان رژيم شاهنشاهي برادر بزرگم شهيد و برادر ديگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر ديگرم نيز در حکومت جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند. 30 سال از عمرم را در حکومت ستم شاهي سپري کردم... برادرم مهدي باکري به دنبال برقراري حکومت عدل علي بود. شب هايي که شبنامه و اعلاميه به خانه مي آورد تا به همراه ديگر برادران و خواهران مان در خانه هاي اطراف پخش کنيم، به من مي گفت؛ خواهر من، حکومت عدل علي در ايران حاکم خواهد شد. تو ديگر نگران گرسنه خوابيدن بنده هاي خدا نخواهي بود. ديگر همسايه بي خبر از همسايه اش نخواهد خوابيد و... هيهات که برادرانم و هزاران شهيد ديگر با اين آرزوها از همه چيز و همه کس خود گذشتند... و امروز عده يي که از گذشتگان عبرت نمي گيرند با قدرت به آنها اجازه نمي دهند که به خود آيند. با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هموطن شان چه مي کنند؟ اين بيانيه مي افزايد؛ برادران من مهدي و حميد عاشق همسران و خانواده خود بودند. وقتي حميد به خانه مي رسيد، احسان از شانه هاي پدرش پايين نمي آمد. هرگاه مهدي از جبهه باز مي گشت، ساعت ها با خواهرزاده هاي خود بازي مي کرد. اما با وجود اين علاقه آنها عشقي والاتر به خدا، ميهن و اسلام واقعي داشتند که تمام عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامي لذات دنيا دست بکشند... در ادامه اين بيانيه آمده است؛ من به عنوان بزرگ خانواده باکري به همسران برادرانم افتخار مي کنم، همسر مهدي با خواهش خانواده باکري با فردي که ارزش و حرمت شهيد را مي داند، ازدواج کرده است. ايشان از ابتداي ازدواج شان عکس مهدي را به ديوار خانه شان آويخته اند و با فرزندان شان در مورد عمو مهدي حرف مي زنند و فرزندان شان از زمان تولد، مهدي را به عنوان عمو و انساني والا شناخته اند. آن وقت شما مي گوييد چرا اسم باکري را دارند؟، بيانيه زهرا باکري در ادامه چنين آورده است؛ بعد از مراسم چهلم مهدي و حميد من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوي آنها گفتم ازدواج کنند و اين چيزي جز فرمان خدا نبود. همسر حميد با داشتن دو فرزند، جواني و همه چيزش را صرف تربيت آنها کرد و خدا مي داند چه فشارهايي را به تنهايي به جان خريد تا فرزنداني صالح تربيت کند. فرزندان پاکي که شما از تهمت زدن به آنها هم ابايي نداريد. همسران برادرانم به حرمت زندگي کوتاهي که با برادرانم داشته اند نور چشم خانواده باکري هستند و خواهند ماند. خاتمه اين بيانيه اعتراضي به اين شکل است؛ خوشحاليم که خانواده ما بدهي به نظام جمهوري اسلامي ندارد، نه از حکومت کمکي دريافت کرده ايم و نه به موقعيتي چشم داشته ايم، نه سهم خواهي کرده ايم و نه سهمي خواهيم خواست. من وظيفه خود مي دانستم اين نامه را براي شادي روح شهيدانم بنويسم. باشد که براي آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثيف مادي چشم به حقايق بسته اند نيز تذکري باشد تا بندگي خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند.

مستنداتم را به کمیته ویژه قوه قضائیه ارائه کردم / آماده ارائه سایر مستندات نیز هستم

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۳۸: سحام نیوز: کروبی با تکذیب سخنان ابراهیم رییسی و دیگر عضو این کمیته مبنی بر اینکه کروبی سندی را در این جلسه ارائه نکرده است گفت : " من در این جلسه سه سند ارائه کردم . نخست فیلم اظهارات همین فردی که تحت تاثیر تهدید های نماینده مرتضوی ناپدید شده است را ارائه کردم ، دومین سند بنده درباره آزار یک خانم بود و سومین سند هم درباره یک آقایی بود که پس از دستگیری بلای بسیاری بر سر او آورده بودند که یک سی دی و نظر پزشک قانونی درباره ایشان را نیز ارائه کردم . البته در این جلسه دو مورد هم گزارش شفاهی دادم ."

سحام نیوز: کروبی با تکذیب سخنان ابراهیم رییسی و دیگر عضو این کمیته مبنی بر اینکه کروبی سندی را در این جلسه ارائه نکرده است گفت : " من در این جلسه سه سند ارائه کردم . نخست فیلم اظهارات همین فردی که تحت تاثیر تهدید های نماینده مرتضوی ناپدید شده است را ارائه کردم ، دومین سند بنده درباره آزار یک خانم بود و سومین سند هم درباره یک آقایی بود که پس از دستگیری بلای بسیاری بر سر او آورده بودند که یک سی دی و نظر پزشک قانونی درباره ایشان را نیز ارائه کردم . البته در این جلسه دو مورد هم گزارش شفاهی دادم ."
به گزارش سحام نیوز ابراهیم رییسی معاون اول رییس قوه قضاییه دیروز در حاشیه مراسمی اظهار داشته که در جلسه کمیته ویژه قوه قضائیه برای رسیدگی به حوادث اخیر که با حضور کروبی برگزار شده است وی هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده و تنها اظهاراتی را بیان داشته که مورد بررسی قرار می گیرد . در این راستا مهدی کروبی با ابراز تاسف از اظهارات رییسی گفت : " پس از انکه مطالبی را درباره آزار بازداشت شدگان حوادث اخیر را منتشر کردم حملات تندی نسبت به اینجانب صورت گرفت ، ولی در همان زمان افراد بسیاری که مورد آزار وشکنجه قرار گرفته بودند به نزد من می آمدند و خواستار احقاق حقوقشان بودند .
در همان زمان نماینده ای از سوی آقای دری نجف آبادی به نزد من آمد و خواستار دیدار با یکی از بازداشت شدگانی شد که مورد آزار قرار گرفته اند ایشان بسیار حسن نیت داشت و به این فرد قول داد که حقوق وی را پیگری خواهد کرد . ولی متاسفم از اینکه نماینده آقای مرتضوی بر خلاف نماینده آقای دری نجف آبادی که با این فرد بسیار خوب رفتار کرد ، به تهدید این فرد پرداخت به طوری که این فرد مدتی است که ناپدید شده است .
پیرو این ماجرا نامه ای به آیت الله لاریجانی نوشتم و از ایشان درخواست کردم که هیاتی بی طرف این مسائل را مورد بررسی قرار دهد . پیرو این نامه بود که آقای لاریجانی کمیته ای را تشکیل دادند که آقایان اژه ای ، خلفی و رییسی عضو آن هستند . این کمیته چند روز پس از آنکه تشکیل شد از من دعوت کرد تا برای ارائه مستنداتم به آنجا بروم ، بنده نیز حضور یافتم و درجلسه ای که چندین ساعت طول کشید مقدمات قضیه را به صورت مبسوط شرح دادم و البته آنجا نیز تاکید کردم که بنابر اجبار و برای احقاق حقوق کسانی که مورد آسیب قرار گرفته اند این نامه را منتشر کردم . " کروبی به بیان جزئیات دیگری از آنچه در این جلسه مطرح شده است پرداخت و گفت : " در این جلسه من از آقای مرتضوی و نماینده ایشان نیز گله کردم . به آقایان گفتم که هرچه نماینده آقای دری نجف آبادی رفتاری مناسب با فرد بازداشت شده ای که مورد آزار قرار گرفته بود داشت نماینده آقای مرتضوی به گونه ای تهدید آمیز با این فرد صحبت کرد و به نظر می رسد که آقای مرتضوی و نماینده ایشان به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند . "
کروبی با تکذیب سخنان ابراهیم رییسی و دیگر عضو این کمیته مبنی بر اینکه کروبی سندی را در این جلسه ارائه نکرده است گفت : " من در این جلسه سه سند ارائه کردم . نخست فیلم اظهارات همین فردی که تحت تاثیر تهدید های نماینده مرتضوی ناپدید شده است را ارائه کردم ، دومین سند بنده درباره آزار یک خانم بود و سومین سند هم درباره یک آقایی بود که پس از دستگیری بلای بسیاری بر سر او آورده بودند که یک سی دی و نظر پزشک قانونی درباره ایشان را نیز ارائه کردم . البته در این جلسه دو مورد هم گزارش شفاهی دادم ، یک گزارش بنده درباره ماجرای ترانه موسوی بود که گفتم خانواده این دختر از زمانی که این ماجراها پیش آمده دیگر حتی دختری را که همراه ترانه بوده اند به منزلشان راه نمی دهند و شما به عنوان افرادی حکومتی باید با مراجعه به نزد خانواده این فرد اصل ماجرا را پیگری کنید و به بیمارستان امام خمینی کرج مراجعه کرده و نظر پزشک را درباره جراحاتی که روی بدن این دختر قرار داشت دریافت کنید و علاوه بر آن یک گزارش دیگر هم ارائه کردم . "
وی با تاکید بر اینکه این جلسه بسیار معقول و منطقی بود، گفت : " در آن جلسه من تاکید کردم که هیچ گونه حرفی درباره جزئیات این جلسه نمی زنم بلکه گفتم خودتان اسناد را بررسی و گزارشی را تنظیم کنید و نتیجه را اعلام کنید . حتی به آقایان گفتم که چنانچه لازم باشد اسناد دیگری را نیز به شما ارائه خواهم کرد . از سوی یگر آقای خلفی نیز خاطرنشان ساخت که آیت الله لاریجانی تاکید کرده باید تا انتهای قضیه مورد بررسی قرار گیرد . در این جلسه آقایان قبول کردند که باید مسائل با دقت بررسی شود و حتی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که آیا افرادی که این مطالب را بیان می کنند و اظهار می کنند که مورد آزار قرار گرفته اند آیا حرفشان صحیح است یا خیر و چنانچه مشخص شد واقعیت دارد بررسی شود که آیا افرادی که چنین خشنونت هایی را انجام داده اند از نیروهای حکومتی و یا از میان ارازل و اوباش بودند،که با آنها برخورد شود و تاکید شد که باید عاملان این جنایات طبق قانون مجازات شوند. اما در جلسه یکی از آقایان گفت که چه اقدامی انجام دهیم که همه صحبت ها یکنواخت و هماهنگ باشد که قرار بر این شد کسی صحبتی نکند و پس از آنکه گزارش جمع بندی شد نتیجه اعلام شود . بنابراین هنگامی که بنده در حاشیه مراسم مرحوم حکیم در مقابل پرسش خبرنگارانی که درباره این جلسه می پرسیدند قرار گرفتم تنها گفتم جلسه ای مثبت و خوب بود و تاکید کردم که آقایان قصد بررسی مسائل را دارند . "
کروبی با انتقاد از مطالبی که از سوی ابراهیم رییسی مطرح شده است گفت : " قرار بر این بود که قضایا با دقت بررسی شود و سپس مصاحبه ای انجام شود ولی متاسفانه دیروز آقای رییسی مصاحبه ای کرد و اظهار داشت که بنده هیچ گونه سند ومدرکی را در این جلسه ارائه نکرده ام و تنها اظهاراتی داشته ام که مورد بررسی قرار می گیرد . من از این مطالبی که ایشان مطرح کردند بسیار متعجب شدم البته این درحالی است که رادیو نیز به عنوان رسانه ای به اصطلاح ملی چندین بار اقدام به پخش این مصاحبه کرد . پیرو این مصاحبه من می دانستم که امروز روزنامه ها نیز مطالبی را در این باره خواهند نوشت و چنانچه حدس من درست بود چرا که روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود مطلبی سراسر توهین آمیز را علیه اینجانب نوشته است که آن را به صورت کامل برای شما می خوانم و از شما می خواهم که به صورت کامل آن را منتشر کنید . البته در پایان این مصاحبه پاسخ روزنامه کیهان را نیز خواهم داد .
این روزنامه چنین نوشته است :
" گفت: ادعاي كروبي درباره برخورد آنچناني با افراد بازداشت شده بدجوري دست شيخ اصلاحات را توي پوست گردو گذاشته.
گفتم: خب! مگه مجبوره دروغ بگه كه حالا پيش چشم همه سنگ روي يخ بشه!
گفت: مدتي است به اين شهر و آن شهر و اين شهرك و آن شهرك سرك مي كشه تا شايد نمونه اي پيدا كنه حتي گفته شده كه به بعضي ها پول هنگفتي هم پيشنهاد شده ولي افاقه نكرده!
گفتم: موسوي و خاتمي بدجوري اين شيخ اصلاحات را فداي قدرت طلبي خودشان كردند.
گفت: حالا هم اگر خودش رو به چند تا آدم مومن و متعهد و دلسوز معرفي كنه، شايد راه كاري براش پيدا بشه!
گفتم: چه عرض كنم؟!... يارو به دكتر مراجعه كرده بود. دكتر ازش پرسيد؛ چه دردي داري؟ يارو گفت؛ اگر مي دونستم كه پيش شما نمي اومدم!"
کروبی به انتقاد از کمیته ویژه لاریجانی برای رسیدگی به حوادث اخیر پرداخت و گفت : " من از این هیاتی که تشکیل شده به ویژه از آقای رییسی انتقاد هایی دارم . برخلاف سخنان آقای رییسی همانطور که گفتم در این جلسه چندین سند و گزارش ارائه کردم ولی شاید تعریف سند در نزد این آقایان متفاوت از آنچه هست که ما تعریف می کنیم . شاید از منزل این دوستان سند یعنی اینکه دوباره درگیری پیش بیاید و افراد را بازداشت کنند و چشمهایشان را ببندند و در محل هایی خاص یا داخل ماشین مورد شکنجه و آزار قرار دهند و کسی این ماجرا را رویت کند و گزارش دهد که این چنین اتفاقی نمی افتد و یا اینکه چند شاهد عادل از کهریزیک چنین گزارش دهند هرچند که از نظر برخی هیچ شاهد عادلی در این بازداشت گاه وجود ندارد و همه کسانی که در این زندان بوده اند جز ارازل و اوباش و جاسوس و عامل بیگانه اند و یا اینکه کسانی هستند که فریب خورده اند که حرفشان برای این آقایان قابل قبول نیست . "
وی افزود : " من اسنادم را از بازداشت شدگانی که مورد آزار قرار گرفته اند تهیه کردم ما نظر پزشکی درباره بازداشت کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند دریافت و از آنها فیلم تهیه کرده ایم که هنگامی که به این جلسه رفتم یک سی دی را به همراه اسامی و آدرس این افراد به این کمیته تحویل دادم و دیگر نسخه آن را در نزد خودم نگه داشتم و البته هنوز برخی از اسناد و فیلم ها را به آنها نیزارائه نکرده ام . "
وی گفت : " مستنداتی که من مطرح کردم تنها مسائلی نیست که از جانب من مطرح شده باشد چرا که آقای علی مطهری نماینده محترم تهران در همان جلسه ای که به همراه کمیته پیگیری مجلس به نزد من آمدند گفتند که مادر پسری که مورد آزار قرار گرفته است به نزد ایشان رفته و به گفته آقای مطهری از وضعیت روحی نامساعدی برخوردار بوده و مدام گریه می کرده است . آقای مطهری می گفت که از نظر عقلی صحت گفتار این مادر نزدیک به یقین بوده است . به گفته آقای مطهری این مسئله برای قبل آن است که آقای صادق لاریجانی مسئولیت ریاست قوه قضائیه را برعهده بگیرد و رفت و آمدهای آقایان و رفتارشان با این فرد و خانواده اش به طوری بوده است که مادر این پسر به نزد آقای مطهری آمده و تاکید کرده که از احقاق حقوق خودشان منصرف شده اند و دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارند . بنابراین به نظر می رسد که برخی از آقایان به دنبال ایجاد فضای تهدید و ارعاب هستند تا دیگر کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند از بیان آنچه بر آنها گذشته منصرف شوند . "
وی افزود : " من توقع داشتم که این هیات همان طور که مطرح شده است مسائل را بررسی کند و چنانچه قرار است که مصاحبه ای شود نیز مسائل بدون حب و بغض و بدون پیش داوری مطرح شود ولی متاسفانه آقای رییسی و به دنبال ایشان برخی از روزنامه ها این گونه مسائل را مطرح کردند . "
وی همچنین در پاسخ به مدیران روزنامه کیهان که نوشته اند شیخ سنگ روی یخ شده است و یا اینکه افرادی را تطمیع کرده تا بیایند و این مسائل را مطرح کنند می گویم : " دوستان عزیز من بدانند که هنگامی که این افراد به نزد من می آمدند من به انها می گفتند که ما دو محکمه داریم یکی در این دنیا و دیگر در قیامت که همه چیز روشن خواهد شد و بنابراین به آنها گفتم هیچ کس در پیشگاه خداوند نمی تواند فرار کند و باید هر آنچه که واقع شده است را بیان کنید . " وی افزود : " این دوستانمان در کیهان هستند که از قضایا پیش از آنکه واقع شوند آگاه هستند می خواهند جنایاتی را که شده است پنهان کنند . این دوستانی که با گل به در منازل این افراد می روند و به آنها وعده پول و معالجه می دهند میخواهند که این قضایا را کتمان کنند ما که پولی نداریم به این دوستان بدهیم و اهل این مسائل هم نیستیم . ولی مثل اینکه این آقایان از تهمت و افترا و دروغ ابایی ندارند و قصد دارند تا از بودجه بیت المال به منافع ملی ضربه بزنند . "
کروبی در نهایت تاکید کرد :" بنده در قبال کم لطفی دوستانی که گفته اند من سندی برای ارائه کردن نداشته ام تنها جزئی از آنچه را که در اختیار دارم منتشر می کنم . این گواهی پزشکی فردی است که البته خودش مدعی ان نیست که به صورت کامل به وی تجاوز شده است و در واقع یکی از مسائلی را منتشر می کنم که محل بحث و آزار مشکوک است و چنانچه لازم باشد اسناد دیگری را منتشر می کنم تا این دوستان بدانند که از این به بعد باید چگونه رفتار کنند . "


آنچه در پی می آید گواهی پزشک قانونی یکی از بازداشت شدگان حوادت اخیر مبنی بر تایید شکنجه و آزار می باشد که متن کامل آن طی نامه رسمی و اداری با سربرگ اداره کل پزشک قانونی استان تهران خطاب به یکی از کلانتری ها از طرف رییس مرکز پزشکی قانونی نوشته که در پی می آید و نامه کامل در اختیار دفتر مهدی کروبی محفوظ است .

ریاست محترم کلانتری ....
با سلام
احتراما ، عطف به نامه شماره ...... مورخ 2/6/88 آقای ....... فرزند .... معاینه شد . 1- سیاه شدگی و تورم زیر چشم راست 2- کبودی و تورم زیر چشم چپ 3- سائیدگی در سمت چپ ناحیه پس سری 4- خراشیدگی ( حارصه ) ساعد راست و بازوی راست و چپ 5- سائیدگی عمیق ( دامیه ) بطور دور تا دور مچ و پای راست و چپ که می تواند در اثر تماس با جسم سخت قابل انعطاف نظیر طناب حادث شده باشد 6- دو ناحیه جراحت ( حارصه) جداگانه خلف ساق پای راست 7- خراشیدگی ( حارصه ) گونه چپ 8- سوختگی درجه دو سطحی مدور در ناحیه مچ دست راست ،سر ، ناحیه پس سر گردن ، شانه دست چپ ، پشت دست راست و چپ جمعا به میزان دو درصد ( 2%) سطح بدن 9- کبودی در هر دو طرف باسن و ناحیه خارجی مقعد مشهود است که در اثر اصابت جسم سخت ،ضایعات ( یک تا هفت و 9 ) حادث و جسم داغ ضایعات بند 8 حادث شده اند ضمنا جراحات موازی و متعدد و سطحی در ناحیه خلف ران راست و ناحیه باسن راست و چپ مشهود است که در خصوص نحوه حدوث ان تحقیقات قضائی و انتظامی کمک کننده است، ضمنا نامبرده از ناحیه معقد اظهار تالم می نماید که جهت معاینه بررسی لواط و ... نیاز به معرفی نامه در این خصوص می باشد ضمنا شکستگی در استخوان گونه راست ندارد . /م