Saturday, September 5, 2009

هوگو چاوز









سیر تکامل : از لباس شخصی بودن تا نخبه شدن

سیر تکامل:

اول باید در هر تجمعی که علیه خاتمی ، موسوی و کروبی است ، شرکت کنید. شعار بدهید ، فحش بدهید ، سنگ بزنید ، کتک بزنید و اگر شیشه نوشابه ، باتوم یا … داشتید ، به طرف تجاوز کنید. تر یا خشک مهم نیست ، مهم نیست است :

Nokhbeh 060

بعد چند مصاحبه با خبرگزاری فارس انجام دهید. به عنوان دبیر فلان انجمن یا تشکل اسلامی. عکس یادتان نرود. اگر عکس ندارید ، عکس آلبوم شخصی تان ، کار را راه می اندازد:

Nokhbeh 030

بعد یک مصاحبه دیگر. اینبار با عکس بچه های پایگاه. مثلا اگر پشت سرت یکی از بچه های پایگاه بسیج با یک پرچم هم بود اشکالی ندارد ، فقط سبز نباشد. شما هم می توانید آخرین خنده های تان را انجام بدهید چون نخبه شوید خنده سخت می شود:

Nokhbeh 040

با حاج آقای مسجد صحبت شده که با بن کمیته امداد یک کت به شما در راستای نخبه شدن بدهند. بد نیست در آخرین مراحل تبدیل به نخبه ، یک مصاحبه دیگر با کت جدید انجام دهید. ژست … آره خوبه :

Nokhbeh 020

یک مصاحبه هم با ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) :

Nokhbeh 055

در آخرین گام ، سه روز قبل از انتخابات یک وبلاگ راه بیاندازید و بگید احمدی نژاد رقبایش را با اختلاف می برد :

Nokhbeh 059

اللهم صلی علی محمد و آل محمد. شما نخبه شدید. در تازه ترین دیدار دانشجویان نخبه ، شما هم حضور داشتید و در محضر رهبر معظم ، سوال هم کردید. مبارک باشد انشاءلله . این هم مدرکش :

Nokhbeh 010

—————-

پس نوشت - لابد می خواهید گیر بدهید که این چه نخبه ای است که خودکار سبز دستش هست. “آقا” می دونه برای همین فقط در حد نخبه نگهش داشت وگرنه جای احمدی نژاد رییس جمهورش می کرد !

قصابخانه بشریت!


در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است،
زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است،
زمان ناصرالدین شاه می‌کشتند که بابی است،
زمان محمد علی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است،
زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است،
زمان کره‌اش می‌کشتند که خراب‌کار است ،
امروز توی دهن‌اش می‌زنند که منافق است و فردا وارونه بر خرش می‌نشانند و شمع‌آجین‌اش می‌کنند که لا مذهب است. اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود : تو آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است،
حالا تو اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است،
عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است
، صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است،
فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌،
کمونیست‌ها می‌کشند که آنارشیست است،
روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند،
چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند،
و می‌کشند و می‌کشند و می‌کشند...
و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت."
احمد شاملو


بیانیه شماره 11موسوی خطاب به ملت ایران

برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما میخواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است





Mousavi by releasing a statement emphasised that contrary to what the coup propaganda machine is trying to imply, it is we who are demanding the return of trust and peace to the society and it is we who are avoiding any radical and violent act. We have very clear and logical demands. We demand strengthening national unity, the recovery of the moral and ethical identity of the establishment, and rebuilding the public trust as the main component of the political power structure of the country which is not possible unless by accepting people’s rights and gaining their consent in the outcomes of governmental matters and transparency in all measures by the continuous flow of information. In the Green movement that has started we are not demanding anything unconventional or premature. What we are demanding is the regain of people’s denied rights. In this statement he also stressed on the need to utilise the full capacities of the constitution, the social nature of the “Green Path of Hope” organisation, efforts to reinstate the oppressed and ignored ideologies of the revolution. Also at the end he gave a nine-step description on resolving the current crisis. Full English translation will be available soon.




میرحسین موسوی بیانیه ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. به گزارش "کلمه" در این بیانیه ضمن تاکید برحفظ نظام در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از جمهوری اسلامی اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسئله ضروری دانسته شده است. در این بیانیه آمده است : برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. در این بیانیه همچنین بر ضرورت استفاده کامل ازظرفیت های قانون اساسی، سویه اجتماعی شکل گیری راه سبز امید، تلاش برای استیفای حقوق ملت و بازگشت به آرمان های مغفول و مظلوم انقلاب اسلامی تاکید شده است. موسوی در پایان نیز راهکارهای نه گانه برای برون رفت از بحران ارائه کرده است


به گزارش "کلمه" متن کامل بیانیه شمار 11 میرحسین موسوی بدین شرح است

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران!ا

نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوقهای رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرتطلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلفها و تقلبهای سازمانیافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایهای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که میتوانست در فرآیندی منصفانه و بیطرفانه مهار شود با بیتدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانههای دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمتآمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشتههای اعتماد میان مردم و حکومت نیست

جمع کثیری از دلسوزان حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزههای علمیه نسبت به افسانهپردازیهای رسانههای دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاههای نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشتشدگان و افشای وجود بازداشتگاههای غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند

حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتابزده حوادثی که پیدر پی رخ میدهند چارهچویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاههای حكومتي و شبهحكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانیهایی میدانند که خود مسبب آنها بودهاند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناکترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بيتوجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جوییهای واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر میدهند.از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی نظام جمهوری اسلامی است

اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرشهای موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندیهای انسان جهت تعالی و تکامل محدود میشود. تاریخ به روشنی نشان میدهد که هر گاه حکومتها خواستهاند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چارهای جز متوسل شدن به چهرههای ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشتهاند، راه حلهایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویهای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزههای قرآنی به ما یاد میدهد مطلوب است

پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیمگیریهای کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرنهای متمادی از عمر ملتها و تمدنها صرف تحصیل آن میشود و چه هزینههای گزافی که در این راه نمیپردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافتهاند که تنها راه همزیستی مسالمتآمیز سلیقه ها و گرایشها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی میکنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوههای زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه ای است که آنان را به یکدیگر پیوند میزند، اگرچه فهمهای ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی

از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارتخیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافتهاند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند

در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه میخواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کردهاند و میدانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواستهای خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستادهاند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر میپرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه میپرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندیهای فراهم شده چه باید کرد؟

به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفتهای مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد

برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما میخواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است

استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بیکم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخشهایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیشبینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارتناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسانهای غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام میشود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوءاستفاده از موقعیت خود را پیدا نمیکند

قانون اساسی ما پر از ظرفیتهایی است که هنوز به فعلیت نرسیدهاند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونهای برخورد میکنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفادههای بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیتها، آن هم تمامی این ظرفیتها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعهای یکپارچه است و نباید بر روی بخشهایی از آن که منافع اشخاص و یا گروههایی خاص را تامین میکند به صورت اغراقآمیز تاکید شود و بخشهایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دستاندرکاران را به خشم میآورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامهها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیتها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافتهای دولتی در خزانهداری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بیطرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض میشوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمیآیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبانهای قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد میشود

مشابه همین برخورد گزینشی با آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش میکند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بودهاند. نمونهای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود میدانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بیهراس از حاکمان بوده است

و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواریهای اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم میکند

اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آمادهتر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبهروز بیشتر میشود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روحهای بزرگ و اخلاصهای مثالزدنی بود. انقلاب ما نشان داد میتواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعهای سودازده که در آن تحجر دولتسازی میکند؛ جامعهای تقلبزده، دروغزده

برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخشهایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام میبرد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار میداد چنین روزهایی را میدید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راههای رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت میکنیم

آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمانهایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكاميها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک میکنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشتهایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعدهای که داده است عاجز نمیشود و راههایی دیگر پیش پای کسانی که برای او میکوشند میگشاید؛ راههایی امن، راههایی هموار، راههایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راههایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راههایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم

و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بیراهه ها چگونه رو به نشيب ميروند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجهاي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كورهراهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراطگراني قرار گرفت كه نيمههاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله ميكنند و رايجترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنامهاي ركيك است

رهروان راههاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را ميكشيدند نرسيدهاند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعترافگيري مباهات ميكند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده، ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش ميكنند

مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستیناش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمانهایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کردهاید پیشنهاد نمیکنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید

ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیقهایی که در هر مرحله به دست میآوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جادههایی داریم که هدایت الهی پیشپایمان قرار میدهد. ما میاندیشیم و تدبیر میکنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راههایی که او برایمان میگشاید از خود کارسازی نشان میدهند

ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کردهایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بودهاند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت.
و ما «امید» را سرمایه خود قرار دادهایم تا حاکی از هویت ایرانیمان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنههای سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید

چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگیهای حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبههای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامانهاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساختهای سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکلها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسلهمراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه میکند؛ مجموعهای پیاممحور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کردهاند

صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب میشود در حکم لباسی است که بر قامت آن میدوزیم، و فاخرترین لباسها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقشآفرینی میکند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به هنگام تصمیمگیری در مورد راهحلها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد ميكنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است

تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بودهایم نشان میدهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هستهها به نتیجه میرسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعهای زنده و فعال نام میبریم، جامعهای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان میدهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست خود را از ميان ميبرد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه قدرتمندي است

وظيفهاي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمعهاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكلهاي سياسي ما سر ميزند آن است كه به صورت هستههاي معين براي چنين شبكهاي عمل كنيم

از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمیدهند. با این همه اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است

گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر ميپرسيم. ما معمولا تصور ميكنيم آنچه در اين گردهمآييها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام ميرسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیتهای ثمربخش قرار نگیرند بهمانند درختانی که میوههایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست میدهند، لذا باید آنها را موضوع تلاشهای اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عامالمنفعه و دیگر فعالیتهای مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخسازی که از آنها انتظار داریم بپردازند

جمعهای خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانونهای فرهنگی و ادبی، انجمنها، احزاب، جمعیتها، تشکلهای صنفی، نهادهای حرفهای، گروههایی که با هم ورزش میکنند یا در رویدادهای هنری حاضر میشوند، حلقه همکلاسیها، گروه فارغالتحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافتهاند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعههای کوچک عضویت داریم و این دستمایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هستههای جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خردهرسانههایی که از این روابط زاده میشوند میتوانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیتهای این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد

ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواستههای ما باشد. بخش مهمی از توانمندیهایی که اینک در شبکههای اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم

ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی میرسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابلمقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغهها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند

نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند و حتی در عهد درآمدهای افسانهای، به پیشرفتی بیشتر از صدقهپروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمیشود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است

راههای خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمهای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحلهای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گامها به سوی آن حرکت کنیم

همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:ا
ا1. تشکیل گروه حقیقتیاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
ا2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
ا3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانهای
ا4. رسیدگی به آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و خانوادههای جانباختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پروندهها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
ا5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
ا6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانهها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
ا7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
ا8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيماييها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
ا9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی

ما در راهی پر از نورانیت وارد شدهایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری میطلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.

میرحسین موسوی

پیشنهادهای نه گانه موسوی برای عبور از «بحران»

میرحسین موسوی، نامزد اصلاح طلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری


میرحسین موسوی، نامزد اصلاح طلب و معترض انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، ضمن تشریح فرآیند اجتماعی «جنبش سبز»، پیشنهادهای نه گانه ای برای عبور از بحران مطرح کرد.

آقای موسوی در یازدهمین بیانیه خود با تشریح دیدگاه های خود درباره رویدادهای پس از انتخابات خواستار با پافشاری بر مواضع خود خواستار «تشکیل گروه حقیقت یاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان» شده است.

میرحسین موسوی که تا کنون ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را به رسمیت نشناخته است، همچنین خواستار «اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود» شده است.

این نامزد اصلاح طلب در حالی بار دیگر خواستار رسیدگی به «تقلب های» صورت گرفته در انتخابات و تغییر قانون انتخابات شده است که مقام های جمهوری اسلامی و در راس آنها آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، هر گونه تقلب عمده در انتخابات را منتفی دانسته و تشکیک در انتخابات را در راستای اهداف سیاسی و حتی «انقلاب مخملی» اعلام کرده اند.

«شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه ای» سومین راهکار میرحسین موسوی برای عبور از بحران به وجود آمده در ایران است.

میرحسین موسوی همچنین خواستار «رسیدگی به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده های جان باختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد»، شده است.

این کاندیدای اصلاح طلب در پنجمین راهکار ارائه شده خواستار اجرای «اصل ۱۶۸ قانون اساسی در خصوص تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به جرایم سیاسی با حضور هیئت منصفه» شده است.

«تضمین آزادی مطبوعات»، «تغییر رفتار جانبدارانه صدا و سیما» و رفع محدودیت برای ارائه دیدگاه های احزاب، گروه های سیاسی و نگرش های مختلف «در رسانه ها، به ویژه صدا و سیما» و همچنین اصلاح قانون رادیو و تلویزیون دولتی به صورتی که «رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو» باشد از مفاد ششمین راهکار میرحسین موسوی است.

میرحسین موسوی با اشاره به اصل ۴۴ قانون اساسی که اقتصاد جمهوری اسلامی را به «سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی» تقسیم کرده در هفتمین پیشنهاد خود خواستار رفع انحصار دولت از رسانه های رادیویی و تلویزیونی شده است.

«تضمین حق اساسی مردم در تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها» مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی و «تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت های اقتصادی» راهکارهای هشتم و نهم میرحسین موسوی برای عبور از بحران به وجود آمده در ایران است.

در بیانیه مفصل میرحسین موسوی بر لزوم اتخاذ «رویکردی اجتماعی» برای ادامه «راه سبز» تأکید شده است.

آقای موسوی «گسسته شدن رشته های اعتماد میان مردم و حکومت» را پیامد «بی تدبیری مسئولان امر» ، «یورش تبلیغاتی رسانه های دولتی» و «حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمت آمیز مردم» دانسته و تصریح کرده است که جنبش سبز خواهان اجرای همه بندهای قانون اساسی است تا اعتماد میان مردم و و حکومت بازسازی شود.

میرحسین موسوی در بخش دیگری از بیانیه خود نوشته است که افرادی درون دستگاههای «حكومتی» و «شبهحكومتی» راه ادامه حضور خود در قدرت را در «التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی» میبینند و به آنها هشدار داده است که متوجه «عواقب سنگین» برای کشور باشند.

میرحسین موسوی با ابراز نگرانی از «استبدادی» شدن جامعه تصریح کرده است تاریخ گواه آن است که«هر گاه حکومت ها خواسته اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره ای جز متوسل شدن به چهره های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته اند».

آقای موسوی با اشاره به رویدادهای هفته های اخیر و پس از هشدار درباره استبدادی شدن حکومت، این پرسش را مطرح می کند: «کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم گیری های کلان كشور است.»

میرحسین موسوی در ادامه گفته است اگر دستاندارن حکومت «همزیستی مسالمت آمیز» سلیقه ها، گرایش ها، اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان در ایران را درک نکنند فهمی «ضعیف و باژگونه» از مفاهیم دینی و هویتی ایرانیان دارند.

این نامزد معترض خطاب به «جنبش سبز» ایران که نتایج انتخابات را نپذیرفته اند، می گوید: «علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارت خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته اند.»

Friday, September 4, 2009

باهنر: اگر توصیه رهبری نبود ۸ تا ۹ نفر رأی نمی‌آوردند

محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی

۱۳۸۸/۰۶/۱۳
تنها ساعاتی پس از رأی اعتماد مجلس به ۱۸ نفر از ۲۱ وزير معرفی محمود احمدی‌نژاد، محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس هشتم، اظهار داشت که با توصيه‌های رهبری وزرای بيشتری رد صلاحيت نشدند.

آقای باهنر گفت: «به هر حال همه چيز به خير گذشت و پيام رهبری بود که نقش مهمی در اين زمينه ايفا کرد. در زمان شمارش آرا فضا را اين طور می‌شد ديد که اگر توصيه رهبری نبود احتمال داشت که ۸ الی ۹ نفر از وزرا رأی نياورند و اين آغاز خوبی برای دولت نبود».

نايب رئيس مجلس در ادامه آنچه «تيزبينی» رهبری خواند را باعث ايجاد تغيير در تحليل نمايندگان دانست، تغييری که اگر صورت نمی‌گرفت تعداد وزرای رد صلاحيت شده به مراتب بيشتر از سه نفر می‌شد.

معرفی کابينه دهم به مجلس از ابتدا با انتقادهای فراوانی روبه‌رو بود، از نحوه معرفی کابينه به مجلس تا عدم رايزنی با نمايندگان بر سر مصاديق تا به ميان آوردن گزينه‌هايی که به باور برخی نمايندگان از تجربه درخور با وزارتخانه مربوطه همراه نبودند.

به همين خاطر از همان ابتدا در مورد اين که چند نفر از وزيران نمی‌توانند رأی اعتماد مجلس را به دست آورند، گمانه‌زنی‌هايی مطرح شد. ابتدا محمدرضا باهنر اعلام کرد که ۴ يا ۵ نفر از وزيران رأی نمی‌آورند و دو نفر هم مشکوک هستند.

محمدحسن ابوترابی فرد نايب رئيس اول مجلس هم نظر باهنر را تأييد کرد. پس از نظر اين دو نايب رئيس، برخی از نمايندگان هم با دو برابر و سه برابر کردن اين آمار از افتادن يک سوم کابينه دهم خبر دادند. به طور نمونه احمد توکلی اظهار نظر کرد که «يک سوم کابينه رأی نمی‌آورد».

کم تجربگی، عدم تناسب سابقه و تجربه کاری وزرای پيشنهادی با مقامی که برايشان در نظر گرفته شده بود، از جمله مهم‌ترين دلايلی بود که احمد توکلی برای عدم اعتماد به آنها مطرح کرد.

آقای باهنر در ادامه اظهارات خود در جلسه افطاری پنج‌شنبه شب جامعه اسلامی مهندسين، در مسجد دانشگاه امام صادق گفت: «اگر پيام رهبری نبود احتمال می‌دهيم که وزرای نفت، صنايع، بازرگانی، تعاون، راه و ترابری و حتی وزارت خارجه رأی نمی‌آوردند».

بنا به گفته آقای باهنر آيت‌الله خامنه‌ای به نمايندگان مجلس پيام داده بود که در کارآمدی وزرای پيشنهادی بر نظر رئيس‌جمهور اعتماد کنند.

روز پنجشنبه محمود احمدی‌نژاد پس از پايان سخنان موافق و مخالف وزيران پيشنهادی در صحن مجلس گفت: «صحنه اين چهار پنج روز نشان داد که دموکراسی در ايران حقيقی است و يک الگوی جديد از دموکراسی را به دنيا ارائه کرد».

محمود احمدی‌نژاد سه ماه وقت دارد تا برای وزارتخانه‌هايی که وزرای آن نتوانستند از مجلس رأی اعتماد بگيرند، نامزدهای جديد معرفی کند.

اسامی و مشخصات دقيق ۷۲ شهيد جنبش سبز، نوروز

نوروز: از آنجا که در روزهای اخير آمار غير واقعی فراوانی از سوی مقامات رسمی و غيررسمی وابسته به کودتاگران در خصوص تعداد کشته شدگان حوادث اخير منتشر شده که در اين زمينه ميتوان به آخرين آمار يعنی اظهارات فرمانده سپاه اشاره کرد، پايگاه اطلاع رسانی نوروز در پاسخ به اينگونه اظهارات بی پايه و اساس که برای پاک کردن صورت مسئله و منحرف کردن اذهان عمومی از جنايات انجام شده در حوادث پس از انتخابات بيان ميشود، اقدام به انتشار اسامی دقيق اين شهدا می کند تا شايد وجدان های خفته بيدار شده و از کتمان حقايق روشن دست برداشته و از اعمال و جنايات انجام شده توسط زيرمجموعه ها و عوامل کودتا را پذيرفته و سعی در سرپوش گذاشتن بر جنايات نداشته باشند.

در اين خبر اسامی و مشخصات دقيق ۷۲ شهيد جنبش سبز که تاکنون احراز هويت شده اند آمده است و تلاش ها برای شناسايی و تکميل اين ليست ادامه داشته و شهداء به اسامی ذکر شده در اين ليست ختم نمی گردد.

نوروز ياد آور ميشود، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در آخرين ادعای خود درخصوص آمار کشته شدگان ادعا کرده بود که تعداد کشته شدگان حوادث اخير ۲۷ نفر بوده که تنها ۷ نفر از آنها معترضين به نتيجه انتخابات بودند و ۲۰ نفر ديگر را نيروهای انقلابی و بسيجی تشکيل داده اند که توسط معترضان به شهادت رسيده اند.

در ادامه، " نوروز" جهت تنوير افکار عمومی دو ليست از کشته شدگان ارائه می کند.

ليست اول شامل اسامی ۲۵ شهيد گلگون کفن است که تا به امروز خانواده هايشان با مراجعه به مراجع معرفی شده از سوی ستادهای انتخاباتی مهندس ميرحسين موسوی و حجت الاسلام و المسلمين مهدی کروبی، شهادت فرزند يا عضو خانواده خود را اعلام کرده اند.


۱. نام شهيد: حسين اخترزند/ سن: ۳۲ / تاريخ شهادت:۲۵ خرداد / محل شهادت: اصفهان / نحوه شهادت: توسط نيروهای بسيج از طبقه سوم به پايين پرتاب شده و به شهادت رسيده است

۲. نام شهيد: کيانوش آسا / عنوان اجتماعی: دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی پتروشيمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ايران / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: تهران، ميدان آزادی / نحوه شهادت: در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکر وی روز سوم تيرماه در سردخانه پزشکی قانونی شناسايی شد

۳. نام شهيد: سهراب اعرابی / عنوان اجتماعی: سال آخر دبيرستان / سن: ۱۹ / محل شهادت: زندان اوين، تهران بر اثر شکنجه در زندان به شهادت رسيده است / توضيحات: شهادت وی در روز ۲۰ تيرماه پس از ۲۶ روز سرگردانی به مادرش اعلام شد.

۴. نام شهيد: عليرضا افتخاری / عنوان اجتماعی: روزنامه نگار / سن:۲۹ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / نحوه شهادت: در اثر ضربات باتوم به سر و خونريزی مغزی به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکرش در تاريخ ٢٢ تير ماه به خانواده تحويل داده شده است.

۵. نام شهيد: ندا آقا سلطان/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته فلسفه / سن: ۲۷ / تاريخ شهادت:۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان کارگر شمالی، تهران / نحوه شهادت: به دليل اصابت گلوله نيروهای لباس شخصی به قلب، به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکر وی يکروز بعد در قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا به خاک سپرده شده است.


۶. نام شهيد: امير جوادی فر/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته‌ی مديريت صنعتی دانشگاه آزاد قزوين / سن: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۱۸ تير / نحوه شهادت: هنگام جابه جايی از کهريزک به اوين، در ون دچار تشنج شده و به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: بر اثر ضربات وارده به سر و صورت بينايی خود را از دست می دهد.

۷. نام شهيد: محرم چگينی قشلاقی / سن: ۳۴ / ساير توضيحات: قطعه ۲۵۶ رديف ۱۴۶ شماره ۱۳

۸. نام شهيد: مسعود خسروی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: ميدان آزادی، تهران / ساير توضيحات: در بهشت زهرا به خاک سپرده شده است.

۹. نام شهيد: عباس ديسناد / عنوان اجتماعی: کاسب/ سن:۴۰/نحوه شهادت: با باتوم به ناحيه سر

۱۰. نام شهيد: رامين رمضانی / سن: ۲۹ / نحوه شهادت: پس از آزادی به دليل لخته های خون موجود در سينه اش در بيمارستان بستری و به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: قطعه ۲۵۷ رديف ۴۶ شماره ۳۲

۱۱. نام شهيد: محسن روح الامينی / سن: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۱۸ تير / نحوه شهادت: در زندان به شهادت رسيده است .

۱۲. نام شهيد: اشکان سهرابی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته آی تی دانشگاه قزوين/ سن: ۱۸ / تاريخ شهادت:۳۰ خرداد / محل شهادت: تقاطع رودکی وسرسبيل، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت ۳ گلوله از سوی نيروهای امنيتی و بسيج به شهادت رسيده است.

۱۳. نام شهيد: امير حسين طوفانپور / سن: ۳۲ / تاريخ شهادت: ۲۹ خرداد / نحوه شهادت: بر اثر تيرخوردگی ساق دست، پهلو وکمر و نيز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عميق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند و شکستگی کامل بازويی که تيرخورده بود به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: روی صورت هم بينی به نظر شکسته می نمائيد.

۱۴. نام شهيد: سعيد عباسی فر گلچينی / عنوان اجتماعی: فروشنده کيف و کفش / سن: ۲۴ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تيراندازی نيروهای امنيتی به شهادت رسيده است.

۱۵. نام شهيد: مصطفی غنيان / عنوان اجتماعی: دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران / تاريخ شهادت:۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: در حمله نيروهای امنيتی و نظامی به کوی دانشگاه تهران به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکر وی روز ۲۸ خرداد تحت تدابير شديد امنيتی در حرم اما رضا به خاک سپرده شده است.

۱۶. نام شهيد: علی فتحعليان / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: روبروی مسجد لولاگر / ساير توضيحات: قطعه ۹ رديف ۱۱۰ شماره ۲۲

۱۷. نام شهيد: هادی فلاح منش/ عنوان اجتماعی: کاسب/ سن: ۲۹ / محل شهادت: تهران/ ساير توضيحات: در قطعه ۵۳ بهشت زهرا

۱۸. نام شهيد: احمد کارگر نجاتی / نحوه شهادت: بر اثر ضرب و شتم در بيمارستان جان باخته است / ساير توضيحات: قطعه ۲۱۳ رديف ۱۵ شماره ۳۵

۱۹. نام شهيد: بهزاد مهاجر / سن: ۴۷ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکر وی در سردخانه کهريزک بوده است.

۲۰. نام شهيد: نادر ناصری / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان خوش، تهران / ساير توضيحات: در بابل به خاک سپرده شده است.

۲۱. نام شهيد: احمد نعيم آبادی / محل شهادت: ميدان آزادی، تهران / نحوه شهادت: توسط گردان ١١٧ عاشورا به ضرب گلوله به شهادت رسيده است.

۲۲. نام شهيد: مسعود هاشم زاده / سن: ۲۷ / تاريخ شهادت:۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان شادمان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به قلب و سوراخ کردن ريه، پارگی ريه و خونريزی داخلی و خارجی شديد به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: در شمال کشور به خاک سپرده شده است.

۲۳. نام شهيد: مهدی کرمی / سن: ۱۷ / تاريخ شهادت: ۵ خرداد / محل شهادت: تقاطع جنت آباد وخيابان کاشانی، تهران / نحوه شهادت: با باطوم سر او له شده و با چاقو گلويش بريده شده است / ساير توضيحات: پيکر وی در سردخانه بيمارستان پيامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده است.

۲۴. نام شهيد: ناصر امير‌نژاد / عنوان اجتماعی: دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته هوا-فضا / سن شهيد: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: خيابان محمد علی جناح، تهران / نحوه شهادت: در تيراندازی نيروهای بسيج به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پيکر وی در سردخانه بيمارستان پيامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده و در يکی از روستاهای ياسوج به خاک سپرده شده است.

۲۵. نام شهيد: محمود رييسی نجفی/ عنوان اجتماعی: کارگر/ تاريخ شهادت: ۷ تير/ نحوه شهادت: براثر اصابت گلوله نيروهای مسلح / ساير توضيحات: در تاريخ ۲۵ خرداد در ميدان آزادی مورد ضرب و شتم و اصابت گلوله قرار ميگيرد و ۱۳ روز بعد در منزل خود به شهادت ميرسد.

ليست دوم شامل اسامی شهدايی است که خانواده های آنها هنوز برای اعلام رسمی شهادت عزيز از دست رفته خود تحت فشار هستند و به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و مهدی کروبی مراجعه نکرده اند.


۲۶. نام شهيد: مبينا احترامی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی بدون اطلاع خانواده به صورت مخفيانه به خاک سپرده شده است.

۲۷. نام شهيد: ندا اسدی

۲۸. نام شهيد: سعيد اسماعيلی‌خان‌ببين / سن شهيد: ۲۳ / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

۲۹. نام شهيد: مراد آقاسی

۳۰. نام شهيد: حسين اکبری / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

۳۱. نام شهيد: واحد اکبری / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهيد: ۳۴ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان ونک، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۲ تير در قطعه ۲۶۱ به خاک سپرده شده است.

۳۲. نام شهيد: محسن انتظامی

۳۳. نام شهيد: محسن ايمانی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی بدون اطلاع خانواده به صورت مخفيانه به خاک سپرده شده است.

۳۴. نام شهيد: فاطمه براتی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی بدون اطلاع خانواده به صورت مخفيانه به خاک سپرده شده است.

۳۵. نام شهيد: محمد حسين برزگر / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهيد: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۲۷ خرداد / محل شهادت: ميدان هفت تير، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۳۱ خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده است.

۳۶. نام شهيد: جعفر بروايه / عنوان اجتماعی: استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه تهران / محل شهادت: ميدان بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پزشکی قانونی علت شهادت وی را خونريزی مغزی اعلام کرده است.

۳۷. نام شهيد: يعقوب بروايه / عنوان اجتماعی: دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمايش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران / تاريخ شهادت: ۴ تير / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر به شهادت رسيده است

۳۸. نام شهيد: سرور برومند / سن شهيد: ۵۸ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: خيابان محمدعلی جناح، تهران

۳۹. نام شهيد: حامد بشارتی / سن شهيد: ۲۶ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تيراندازی نيروهای امنيتی به شهادت رسيده است.

۴۰. نام شهيد: فرزاد جشنی / تاريخ شهادت:۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران

۴۱. نام شهيد: بهمن جنابی / عنوان اجتماعی: شاغل در مغازه نصب و تعميرات شوفاژ / سن شهيد: ۲۰ / محل شهادت: تهران

۴۲. نام شهيد: محسن حدادی / عنوان اجتماعی: برنامه نويس کامپيوتر / سن شهيد: ۲۴ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان نصرت، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله بر پيشانی به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۲ تير در قطعه ۲۶۲ به خاک سپرده شده است.

۴۳. نام شهيد: شلير خضری / تاريخ شهادت: ۲۶ خرداد / محل شهادت: بهارستان، تهران

۴۴. نام شهيد: فاطمه رجب پور / سن شهيد: ۳۸ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: خيابان محمدعلی جناح، تهران

۴۵. نام شهيد: بابک سپهر / سن شهيد: ۳۵ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تيراندازی نيروهای امنيتی به شهادت رسيده است.

۴۶. نام شهيد: فهيمه سلحشور / عنوان اجتماعی: ديپلم / سن شهيد: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: ميدان ولی عصر، تهران بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزی داخلی به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۲۴ خرداد بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزی داخلی به بيمارستان منتقل شده و در تاريخ ۲۵ خرداد به شهادت رسيده است.

۴۷. نام شهيد: تينا سودی / عنوان اجتماعی: دانشجو / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / نحوه و محل شهادت: ميدان انقلاب، تهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

۴۸. نام شهيد: حسن شاپوری

۴۹. نام شهيد: علی شاهدی / سن شهيد: ۲۴ / تاريخ شهادت: ۳۱ خرداد / محل شهادت:تهرانپارس، تهران / سايرتوضيحات: بعد از دستگيری و انتقال به کلانتری، به دلايل نامعلوم به شهادت رسيده است. پزشکی قانونی علت شهادت وی را نامشخص اعلام کرد، اما خانواده وی معتقدند به علت ضربات باتوم در کلانتری به شهادت رسيده است.

۵۰. نام شهيد: کسری شرفی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی بدون اطلاع خانواده به صورت مخفيانه به خاک سپرده شده است.

۵۱. نام شهيد: کامبيز شعاعی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی بدون اطلاع خانواده به صورت مخفيانه به خاک سپرده شده است.

۵۲. نام شهيد: داوود صدری / عنوان اجتماعی: کسبه‌ی محله‌ی سلسبيل / سن شهيد: ۲۷ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: مسجد لولاگر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است.

۵۳. نام شهيد: سيد رضا طباطبايی / عنوان اجتماعی: ليسانس حسابداری / سن شهيد: ۳۰ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان آذربايجان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۳ تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ۲۵۹ به خاک سپرده شده است.

۵۴. نام شهيد: وحيد رضا طباطبايی / عنوان اجتماعی: ليسانس زبان انگليسی / سن شهيد: ۲۹ / تاريخ شهادت: ۳ تير / محل شهادت: بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۶ تير در قطعه ۳۰۸ به خاک سپرده شده است.

۵۵. نام شهيد: حسين طهماسبی / سن شهيد: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: خيابان نوبهار، کرمانشاه / نحوه شهادت: مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به شهادت رسيده است.

۵۶. نام شهيد: سالار طهماسبی / عنوان اجتماعی: دانشجوی کارشناسی مديريت بازرگانی رشت / سن شهيد: ۲۷ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان جمهوری، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پيشانی به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۲ تير در قطعه ۲۵۴ به خاک سپرده شده است.

۵۷. نام شهيد: ميثم عبادی / عنوان اجتماعی: شاگرد فرش فروش / سن شهيد: ۱۷ / محل شهادت: صادقيه، تهران

۵۸. نام شهيد: ابوالفضل عبدالهی / عنوان اجتماعی: فوق ديپلم برق / سن شهيد: ۲۱ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: مقابل دانشگاه صنعتی شريف، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پشت سر به شهادت رسيده است / نحوه شهادت: ۲ تير در قطعه ۲۴۸ به خاک سپرده شده است.

۵۹. نام شهيد: حميد عراقی / محل شهادت: خيابان آزادی، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

۶۰. نام شهيد: پور کاوه علی / سن شهيد: ۱۹ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران

۶۱. نام شهيد: حسين الف / تاريخ شهادت: ۲۷ خرداد / محل شهادت: اصفهان

۶۲. نام شهيد: رضا فتاحی

۶۳. نام شهيد: پريسا کلی / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل رشته ادبيات / سن شهيد: ۲۵ / تاريخ شهادت: ۳۱ خرداد / محل شهادت: بلوار کشاورز، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به گردن به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۲ تير در قطعه ۲۵۹ به خاک سپرده شده است.

۶۴. نام شهيد: مصطفی کيارستمی / سن شهيد: ۲۲ / تاريخ شهادت: ۲۶ تير / نحوه شهادت: مقابل دانشگاه تهران بر اثر اصابت باتوم به سر به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: شرکت در نمازجمعه

۶۵. نام شهيد: محمد کامرانی / سن شهيد: ۱۸ / تاريخ شهادت: ۱۸ تير / محل شهادت: ميدان وليعصر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر جراحات وارد شده در بيمارستان مهر به شهادت رسيده است.

۶۶. نام شهيد: حميد مداح شورچه / عنوان اجتماعی: فعال در ستاد مرکزی ميرحسين موسوی / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: مشهد / نحوه شهادت: چند روز بعد از آزادی به دليل شدت جراحات وارده به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: پزشکی قانونی علت شهادت وی را خونريزی مغزی اعلام کرده است.

۶۷. نام شهيد: مريم مهرآذين / سن شهيد: ۲۴ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تيراندازی نيروهای امنيتی به شهادت رسيده است.

۶۸. نام شهيد: ترانه موسوی / تاريخ شهادت: ۷ تير / محل دستگيری: مسجد قبا، تهران / ساير توضيحات: پيکر وی در حالی که سوزانده شده بود در بيابان های بين کرج و قزوين پيدا شده است.

۶۹. نام شهيد: ايمان نمازی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران / تاريخ شهادت: ۲۵ خرداد / محل شهادت: کوی دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: براثر حمله نيروهای يگان ويژه و مامورين امنيتی لباس شخصی به شهادت رسيده است.

۷۰. نام شهيد: محمد نيکزادی / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل عمران / سن شهيد: ۲۲ / تاريخ شهادت: ۲۶ خرداد / محل شهادت: ميدان ونک، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: در قطعه ۲۵۷ به خاک سپرده شده است.

۷۱. نام شهيد: ايمان هاشمی / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهيد: ۲۷ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: خيابان آزادی، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به چشم به شهادت رسيده است / ساير توضيحات: ۳ تير در قطعه ۲۵۹ به خاک سپرده شده است.

۷۲. نام شهيد: ميلاد يزدان پناه / سن شهيد: ۳۰ / تاريخ شهادت: ۳۰ خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تيراندازی نيروهای امنيتی به شهادت رسيده است.

زينب حجاريان: نامه منسوب به پدرم را بازجويان نوشته اند، جرس

شبکه جنبش راه سبز (جرس) : درحالی که روز گذشته خبرگزاری های ايرنا و فارس نامه ای منتسب به دکتر سعيد حجاريان مبنی بررضايتش از وضعيت بازداشت و بازجويی هايش منتشر کرده و به نقل از او نوشتند که وضع جسمانی اش بسيار هم خوب است، زينب حجاريان دختر سعيد حجاريان اين نامه را سراسر کذب خوانده و اعلام کرد با توجه به تفاوت لحن نامه با ادبيات سعيد حجاريان اين نامه توسط بازجويان وی نوشته شده است.


متن کامل نامه فرزند دکتر سعيد حجاريان به اين شرح است:

اخيراً از طرف رسانه های وابسته به اقتدارگرايان نامه ای منسوب به پدرم منتشر گرديده که سراسر کذب و حاوی تناقضات بسياريست و آشکارا توسط بازجويان نوشته شده است و لحن آن با ادبيات پدرم همخوانی ندارد. هرچند با بازخوانی اين نامه و دقت در زمان انتشار آن نکاتی چند قابل استنباط است:

۱. اولّا صرف انتشار اين نامه در شرايطی که به خانواده و وکيل ايشان و اجازه ملاقات ويا حتی مکالمه تلفنی داده نشده است و شرايط نامناسب آقای حجاريان در دادگاه حاکی از وخامت حال ايشان داشته است نشانگر تلاش برای پنهانسازی وضع ناگوار ايشان و گواهی بر بروز حوادثی است که سلامتی پدرم را در خطر جدی قرار داده است. اصولاً هرگاه پدرم در زندان بيمار ميشد، از ترس درز اخبار به بيرون ايشان را وادار ميکردند تا با منزل تماس بگيرند و بگويند حالشان خوب است. برای مثال پس از بروز ناراحتی ريوی که ما تا مدتها از آن بيخبر بوديم، پدرم با منزل تماس گرفته بود و در پاسخ به احوالپرسی گفته بود بهترم (يعنی قبلا حالشان بد بوده). بعد از يک هفته و در ملاقاتی که داده شد، مادرم علائم عفونت ريوی را مشاهده کرده بود که همچنان پس از دو سه هفته حاد بوده و نشان از عدم پيگری و دريافت درمانهای لازم بوده است. در ضمن در اين نامه هيچ توضيحی در مورد گزيدگی شديد لب پايين که نشاندهنده تشنج است و يا کبودی روی گونه و همچنين علائم افسردگی شديد داده نشده است.

۲. تاريخ نگارش نامه ۶ شهريور بوده است و مشخص نيست چرا اين نامه با تاخير منتشر شده است و از آن تاريخ تا به حال چه برسر پدرم آورده اند.

۳. در اين نامه عنوان شده که پدرم فقط ده روز در اوين بوده که صحت ندارد و ايشان ۴۰ روز در انفرادی اوين بوده اند و از اين مدت به بازداشتگاه پادگانی منتقل شده اند. در واقع روزی که شايعه آزادی پدرم توسط همين رسانه های کذاب منتشر شد ايشان از اوين به محل جديد منتقل شدند.

۴. در نامه اشاره به ناراحتی استخوانی ايشان شده است که تاکنون سابقه نداشته است و صحبت از ناتوانی و تحليل عضلات شده است که اينها خود دال بر بروز ناراحتی های جديد در ايشان و وضع رقت انگيز ايشان در ۴۰ روز اول است.

۵. از خميدگی قامت پدرم در روز دادگاه چنين بر ميآيد که آب درمانی و فيزيوتراپی لازم انجام نشده و توانايی های اندک ايشان نيز رو به تحليل است.

۶. اگر مطالب اين نامه صحت دارد چرا به خانواده، وکيل و يا حتی کميته ويژه مجلس اجازه ديدار با ايشان داده نشده است؟ چرا به يک گروه از پزشکان مستقل و متخصص اجازه ملاقات با ايشان و بررسی وضع سلامتی ايشان را نميدهند؟

۷. در صورتيکه واقعا پدرم دچار تحول در مواضع خود شده و فشاری هم بر او نبوده ، او را آزاد کنند تا آزادانه در محافل دانشگاهی و سياسی نظريات جديد خود را ارائه دهد.

نگهداری فرد بيمار و معلولی مثل پدرم در چنين وضعی و وارد کردن انواع شکنجه های روحی و جسمی به اين فرد ناتوان گناهی نابخشودنی است و عاملان اين رفتارهای شنيع اگر به روز قيامتی اعتقاد دارند بايد بسيار نگران نتايج اعمال و سرنوشت شوم خود باشند. در خواست ما آزادی فوری و بی قيد و شرط پدرم از زندان است.

زينب حجاريان
۱۲/۶/۱۳۸۸

کاریکاتوری از ا.ن. (من با زمین لرزه برنده میشم!)


I Won by a landslide!

حضور قاتل در مراسم چهلم مقتول

مراسم چهلم محسن روح‌الامينی دیروز
در مسجد ولي عصر واقع در خيابان وزرا
برگزار شد. در این مراسم یک نماینده مجلس
آخوندی به نام حسین فدايی که گفته می شود
در بازجويی و شکنجه بازداشت شدگان در
شکنجه گاه کهریزک شرکت کرده نیز حضور
داشته است

یک دانشجوی بیمار همچنان در بند 209 زندان اوین

کمیته گزارشگران حقوق بشر - حامد روحي نژاد دانشجوي فلسفه دانشگاه بهشتي است که در شبانگاه 14 ارديبهشت ماه 1388، طي يورش نيروهاي اطلاعاتي مسلح به خانه او، بازداشت و روانه بند 209 زندان اوين مي گردد. تقريبا پس از حدود 4 ماه از زمان بازداشت، در دومین دادگاه مربوط به درگيري هاي اخير، توسط قاضي صلواتي به اتهامات مختلفي از جمله تلاش براي بمب گذاري مسجد نبوت و حسينيه ارشاد در روز انتخابات و انقلاب مخملي با استفاده از مسائل پس از انتخابات متهم مي شود. حامد روحي نژاد مبتلا به بيماري ام-اس بوده و هر گونه فشار عصبی وضعیت وی را وخیم تر می نماید. از درمان يا عدم درمان او در بند 209 زندان اوين هيچ اطلاعي در دست نيست و در طول بيش از 4 ماه گذشته هيچ پزشكي از خارج زندان وی را ملاقات نكرده است. همچنین حامد روحي نژاد مانند بسیاری از زندانیان سیاسی دیگر از ابتدایی ترین حقوق خود یعنی حق برخورداری از وکیل و مشاوره های حقوقی محروم است.

Wednesday, September 2, 2009

بهشتی، سخنگوی کمیته پیگیری امور زندانیان و جان‏باختگان حوادث اعلام کرد

10:04 عصر چهارشنبه، 11 شهریور 1388

سه نام ديگر به ليست جان‏باختگان حوادث اخير اضافه شد

در حالي كه فرمانده سپاه در کنفرانس خبری خود اعلام کرد، آمار جان باختگان انتخابات 29 نفر است که از این تعداد 20 نفر متعلق به نیروهای بسیج بوده اند کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان حوادث پس از انتخابات از اضافه شدن سه جانباخته ديگر به ليست 69 نفره اين كميته خبر داد.


با گذشت هفته‏ها از وقایع پس از انتخابات، هنوز در مورد تعداد جانباختگان اختلاف زیادی وجود دارد. در حالی كه فرمانده سپاه در کنفرانس خبری خود اعلام کرد، آمار جان باختگان انتخابات 29 نفر است که از این تعداد 20 نفر متعلق به نیروهای بسیج بوده اند سخنگوی کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان حوادث پس از انتخابات از اضافه شدن سه جانباخته دیگر به لیست 69 نفره این كمیته خبر داد.

سیدعلیرضاحسینی بهشتی سخنگوی کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان حوادث پس از انتخابات افزود: "هنوز خانواده شهدایی هستند كه به دلیل جو حاكم بر جامعه به این كمیته مراجعه نكرده‏اند."

وی با اشاره به سخنان اخیر فرمانده سپاه خاطرنشان كرد: "اگر آمار ارائه شده از سوی فرمانده سپاه پاسداران در مورد شهدای بسیج دقیق باشد این مساله نشان می‏دهد كه آمار شهدا بسیار بیشتر از تعدادی است كه در لیست کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان حوادث پس از انتخابات وجود دارد، چرا كه هیچ یك از شهدایی كه نامشان در این لیست وجود دارد از اعضای بسیج نیستند."

بهشتی همچنین اعلام کرد کمیته پیگیری آمادگی دارد در صورتی که فرمانده سپاه اطلاع دقیق از این افراد بسیجی و مشخصات آنان دارد، لیست 29 نفره خود را جهت تطبیق با لیست 72 نفره کمیته ارائه دهد تا کمیته نیز در رسیدگی به وضعیت آنان نیز تلاش‏های خود را انجام دهد.

اعلام این تعداد کشته از نیروهای بسیج در تناقض با حرف‏های حسین طائب، فرمانده بسیج است که پیش از این بارها اعلام كرده بود كه تعداد کشته‏شدگان بسیجی در حوادث اخیر 8 نفر بوده است.

برگرفته از: پایگاه خبری کلمه


دختر ابطحی: پدرم از ما خواسته به همه بگوییم که خود او وبلاگش را در زندان می نوشت

محمد علی ابطحی بعد از گذشت ۷۴ روز از بازداشت، دوشنبه شب در منزل خود افطار کرد. دختر این فعال سیاسی اصلاح طلب وضع روحی و جسمی پدرش را خوب توصیف کرده و به "روز" گفت: پدرم به اتفاق سه مامور به منزل آمده و در کنار خانواده افطار کرد و بعد از افطار به زندان بازگردانده شد. فائزه ابطحی افزود: سه ماموری که با پدرم آمده بودند نیز در منزل با ما بودند اما مثل دفعه قبلی در زندان اوین که با پدرم شام خوردیم و بازجو اجازه صحبت کردن نمیداد و سعی در ایجاد جنگ روانی داشت نبودند و این سه مامور همکاری میکردند و ما با پدرم راحت صحبت کردیم.

به گفته خانم ابطحی، بازجویی های محمد علی ابطحی تمام شده و این فعال سیاسی از سلول انفرادی به سلولی دو نفره منتقل شده و با سعید شریعتی، عضو جبهه مشارکت هم سلول است.

فائزه ابطحی گفت: پدرم گفته که آقای عطریان فر همچنان در سلول انفرادی است اما بعضی وقت ها او را به سلول پدرم می برند و ساعتی را در سلول پدرم میگذراند.

وی با بیان اینکه آقای ابطحی، سایر زندانیان را نمی بیند گفت: پدرم می گفت بازجوییهایش تمام شده اما می گفت که نمیداند وضعیت چگونه خواهد بود و چه اتفاقی خواهد افتاد.

دختر آقای ابطحی افزود: وکیل پدرم هنوز موفق به دیدار با او نشده و پدرم درخواست میکرد که وکیلش برای دیدار با او پی گیری کند.

فائزه ابطحی درباره به روز شدن وبلاگ پدرش از زندان گفت: پدرم از ما خواسته به همه بگوییم که خود او وبلاگش را در زندان می نوشت.

عضو تیم ملی قایقرانی بانوان ایران به آلمان پناهنده شد

تیم ملی قایقرانی دراگون بوت ایران. عکس تزئینی است.

۱۳۸۸/۰۶/۱۰
فریدون شیبانی

مينا علیزاده؛ یکی از اعضای تيم ملی قایقرانی بانوان ايران که به همراه تیم ملی برای شرکت در رقابت های جهانی به جمهوری چک آمده بود، با ترک اردوی تیم به آلمان گریخت تا در آن جا تقاضای پناهندگی کند.

به گزارش خبرگزاری داخلی ایران پس از آن که اين ورزشکار ملی پوش صبح روز سه شنبه همراه سایر اعضای تيم مردان و زنان ايران به تهران باز نگشت، سرمربی وی اعلام کرد، او برای پناهندگی به آلمان گريخته است.

بر اساس گزارش های منتشر شده، خانم علیزاده که از وی با عنوان یکی از اعضای تیم ملی دراگون بوت بانوان ایران نام برده شده است، در آخرین روز حضور در جمهوری چک از مسئولان تیم اعزامی خواسته بود، به وی اجازه دهند برای استراحت در هتل بماند.

اما زمانی که دیگر اعضای تیم به هتل باز گشته اند، وی را در اتاقش نيافتند. مسئولان فدراسیون قایقرانی ایران می گویند، خانواده مینا علیزاده به آن ها اطلاع داده اند که وی به همراه برادرش که مقیم آلمان است، به آلمان رفته است.

در این میان عباس محمدعلی؛ سر مربی تیم ملی دراگون بوت ایران، رفتن مینا علیزاده به آلمان را اقدامی «از پیش هماهنگ شده» دانسته و اعتراض های همسر وی در فرودگاه «امام خمینی» را هم «سیاه کاری» نامیده است.

از سوی دیگر حسن تيمورتاش؛ دبير فدراسيون قايقرانی جمهوری اسلامی به خبرگزاری دانشجويان ايران گفته است، تلاش برای بازگرداندن هر چه سريع تر این عضو تیم ملی آغاز شده است. در عین حال آقای تیمورتاش گفته است، نمی داند مینا علیزاده در آلمان است يا در جمهوری چک.

اعضای تیم های ملی قایقرانی دراگون بوت زنان و مردان ایران که برای شرکت در ششمين دوره مسابقات قهرمانی جهان به جمهوری چک اعزام شده بودند، بامداد روز سه شنبه به تهران باز گشتند.

در گزارش های منتشر شده در این باره هیچ اشاره ای به نتایج به دست آمده در این رقابت ها توسط قایقرانان ایرانی نشده است.

رشته ورزشی دراگون بوت (قایق اژدها) یکی از رشته های گروهی در ورزش قایقرانی است که ریشه چینی دارد. هر یک از قایق های دراگون بوت معمولاً شامل هجده تا بیست نفر پارو زن و یک نفر هماهنگ کننده است.

مهدی کروبی از آیت الله منتظری قدردانی کرد



مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی، یکی از نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در نامه ای به آیت الله حسینعلی منتظری از حمایت های این مرجع تقلید از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد.

پیش از این و در پی حملات فیزیکی به مهدی کروبی در نماز جمعه به امامت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت الله منتظری با صدور اطلاعیه ای ابراز تاسف کرده بود.

این مرجع تقلید شیعه در بیانیه خود نوشته بود: «متاسفانه امروز کار به جایى رسیده است که از حضور مردم در صحنه به شکل مسالمت آمیز و شنیدن صداى حقطلبى آنان نگرانی وجود دارد، تا آنجا که حتى حضور امثال جنابعالى را که از چهره هاى خدمت گزار و باسابقه در مراحل گوناگون انقلاب اسلامى هستید در نماز جمعه تحمل نمى کنند و مورد توهین و مزاحمت قرار مى دهند.»

آیت الله منتظری خطاب به مهدی کروبی نوشته بود: «من دست کسانى را که براى نجات جمهورى اسلامى از بحران زحمت مى کشند مى بوسم و امیدوارم با اصلاحات جدى در روند کنونى اداره کشور، نظام جمهورى اسلامى که براى تشکیل و تداوم آن زحمات فراوان کشیده شده است محفوظ و پایدار بماند.»

مهدی کروبی هر چند با تاخیری چند هفته ای اما در ۸ شهریور با ارسال نامه ای از حمایت های آیت الله منتظری تشکر کرده است.

در این نامه که روز چهارشنبه در پایگاه اینترنتی حزب اعتماد ملی منتشر شد آمده است: «تعرض و برخی توهین ها و ناملایمات برای شخص بنده و یا اشخاصی دیگر آنقدر اهمیت ندارد که متاسفانه ما در عمر خود شاهد باشیم ارزش ها و معیارهایی که هزاران نفر برای احیا و استقرار آنها در جامعه عمر و جوانی، سلامتی و سرمایه های مادی و معنوی خود را در نیم قرن گذشته در این کشور گذاشته اند براحتی مغفول بماند.»

دبیرکل حزب اعتماد ملی با اشاره به قانون اساسی و تاکید بر اینکه «براحتی اصول مسلم آن نادیده گرفته» می شود، نوشته است: «برخی اصول آن تا حد آیات قرآن بزرگ داشته شود و برخی اصول که حاوی اساسی ترین حقوق ملت و آزادی های فردی و اجتماعی است و پرهیز از خودکامگی و دیکتاتوری را برای جامعه تضمین می کند براحتی زیر پا گذاشته شود.»

مهدی کروبی افزود: «تحمل این شرایط، بسیار دردناک تر و ناگوارتر از مسائلی است که برای اشخاص ایجاد کرده اند که به خاطر دفاع از حقوق ملت دچار تهاجم فیزیکی و توهین و افترا بشوند.»

ارسال نامه مهدی کروبی به آیت الله منتظری و تقدیر از وی در حالی صورت می گیرد که در هفته های اخیر از تریبون های رسمی حملات شدیدی علیه مهدی کروبی تدارک دیده شد و در برخی مواقع سرنوشت وی به سرنوشت آیت الله منتظری تشبیه شد.

از جمله احمد توکلی از نمایندگان سرشناس اصولگرای مجلس شورای اسلامی هفته گذشته طی نامه ای سرگشاده خطاب به مهدی کروبی نوشته بود: «به بلیه منتظری گرفتار آمده اید.»

اشاره این نماینده مجلس به ماجرای «کنار گذاشتن» آیت الله منتظری از سمت قائم مقامی رهبری در سال ۱۳۶۷ است.

در ماجرای «کنار گذاشتن» آیت الله منتظری که در پی اختلاف با آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی روی داد مهدی کروبی از روحانیونی بود که جانب آیت الله خمینی را گرفت.

چهارشنبه، 11 شهریور 1388

خبرهایی از اوین - ممانعت از ملاقات وکیل هنگامه شهیدی با وی

5:06 عصر چهارشنبه، 11 شهریور 1388
حمد مصطفایی، وکیل هنگامه شهیدی، که روز گذشته به دستور بازپرس شعبه دوم امنیت و بر اساس نامه وی برای ملاقات با موکلش به زندان اوین رفته بود، اجازه ملاقات با او را پیدا نکرد.

به گزارش خبرنگار موج سبز آزادی، وکیل خانم شهیدی دراین باره گفت: وقتی برای ملاقات هنگامه شهیدی به زندان اوین مراجعه کردم، هیچ نامی از او در رایانه زندان اوین نبود. بنابراین به متصدی امر اعلام کردم که خانم شهیدی را در بند ۲۰۹ زندان نگهداری می‌کنند. وی سپس به بند ۲۰۹ زنگ زد و موضوع ملاقاتم با خانم شهیدی را اعلام کرد. قرار شد که مسئولان ۲۰۹ پاسخ دهند.

وی سپس توضیح داد: با گذشت نیم ساعت، مسئول ملاقات به من گفت که اجازه ملاقات داده نشد و پس از آنکه من گفتم نامه از بازپرس آورده‌ام، گفتند که بازداشتگاه ۲۰۹ ارتباطی به ما ندارد، آنجا در اختیار وزارت اطلاعات است.

گفتنی است وکیل هنگامه شهیدی در حالی از ملاقات با او منع می‌شود که هنگامه شهیدی در روز شنبه نهم تیر ماه بدون آنکه علت بازداشتش محرز و مشخص باشد، دستگیر شده و تاکنون تنها مادر هنگامه شهیدی برای یک بار توانسته است فرزند خود را ملاقات کند.

همچنین در یک ماه گذشته، خبرهای ناگواری از وضعیت نگهداری هنگامه شهیدی در زندان اعلام و گفته شده است که به وی چوبه‌ی دار نشان داده‌اند و وی را به اعدام تهدید کرده‌اند.

با چنین شنیده‌هایی، ممانعت از ملاقات با این زندانی سیاسی، نگرانی‌ها درباره‌ی سلامتی او را افزایش داده است.


محمدرضا جلایی پور خطاب به حمزه غالبی در بیدادگاه چهارم: اگر قرار بود از این اعتراف ها بکنم در انفرادی نبودم!

حمزه غالبی از جوانان ستاد موسوی که دو روز پیش از زندان اوین آزاد شد، در میان ملاقات‌کنندگان به نقل خاطره‌ای از بیدادگاه چهارم در مورد واکنش محمدرضا جلایی‌پور به اعتراف‌ها پرداخت.


به گزارش موج سبز آزادی، غالبی به دوستانش که به ملاقات او رفته بودند گفت: در حالی که از قرائت اعترافات حجاریان در دادگاه شوکه شده بودم، سرم را به صندلی جلایی‌پور نزدیک کردم و از او پرسیدم: شما هم قراره از این اعتراف‌ها بکنی؟ در آن لحظه، جلایی‌پور با همان لبخند معروفش به عقب برگشت و نیم نگاهی انداخت و زیر لب گفت: اگر قرار بود اعتراف کنم در انفرادی نمی‌بودم. این‌ها همه نمایشی بیش نیست و ده روز دیگر همه چیز تمام خواهد شد!


8:56 عصر چهارشنبه، 11 شهریور 1388

مراسم چهلم شهید محسن روح‏الامینی

مراسم چهلمین روز شهادت محسن روح‏الامینی، فردا پنج‏شنبه از ساعت 14 تا 15:30 در محل مسجد ولیعصر تهران، واقع در خیابان خالد‏اسلامبولی، جنب پارک ساعی برگزار خواهد شد.


پیش از این مراسم بزرگداشتی که قرار بود عصر ۴ مرداد برای شهید محسن روح الامینی در مسجد بلال برگزار شود، با فشار حامیان کودتا به خانواده وی لغو شده بود.

پیام غیررسمی رهبری درباره رای،سوژه داغ مجلس

مطهری تاکیدکرد:به این حرفها که گفته می شود رهبری گفته اند به فلانی رای‌دهید یا ندهید توجه نکنید. مگر اینکه صدایشان را بشنویم یا نوشته ایشان را ببینیم.این سخنان با واکنش نوروزی مواجه شدکه گفت:نیازی به نوشته رهبری نیست.از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن.

در حالی که پس از 3 روز نطقهای رییس دولت دهم، وزرای پیشنهادی و موافقان و مخالفان آنها به احتمال زیاد در پایان وقت امروز درباره رای اعتماد یا عدم اعتماد به وزرا از نمایندگان مجلس رای گرفته می‌شود، پیام غیررسمی رهبری به مجلس و توصیه ایشان به رای اعتماد، سوژه امروز در مجلس است.

به گزارش خبرنگار «آینده»، اولین ظهور این پیام در سخنان دکتر علی مطهری بود که در موافقت با وزارت کامران دانشجو سخن می‌گفت.

وی تاکید کرد: به این حرفهایی که گفته می شود رهبری گفته اند به فلانی رای بدهید یا ندهید توجه نکنید. چون فلسفه وجودی مجلس را از بین می برد. البته مگر اینکه صدایشان را بشنویم یا دست نوشته ایشان را ببینیم.

این سخنان با واکنش نوروزی، یکی دیگر از ناطقان موافق دانشجو مواجه شدکه گفت: ما نیازی به نوشته رهبری نداریم. از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن.

ادامه این بحث و گفتها منجر به تذکر حجت‌الاسلام مصباحی مقدم، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز مواجه شد که گفت: باید در باره شایعه نقل قول ها از رهبری واکنش نشان داد.

وی در قالب تذکر آیین نامه ای افزود: مقام معظم رهبری بارها فرمودند كه من اگر چیزی را لازم بدانم به صراحت اعلام می‌كنم، رهبری نیاز به سخنگو ندارد. ایشان فرموده اند که " اگر هم نظری داشته باشم كه لازم ندانم آن را اعلام كنم برای شما حجت نیست، شما در انجام وظایف خودتان باید به حجت دست پیدا كنید.".

مصباحی مقدم با اشاره به این شایعات گفت: گویا ما اینجا بیهوده بررسی می‌کنیم و وقت خود را درباره بررسی و موافقت و مخالفت تلف می‌کنیم. نمایندگان محترم كه در بحث مخالف و موافق بررسی‌های زیادی را برای سوابق علمی و مدیریتی و كارآمدی كاندیداهای وزارتخانه‌ها انجام می‌دهند که این امر برای دست یافتن به حجت در رای دادن به آنهاست. برای اینكه برای رسانه‌ها خوراك تهیه نكرده باشیم نباید از شان مجلس كوتاه بیاییم.

البته لاریجانی در پاسخ به نماینده تهران گفت: تذكر شما ربطی به اداره مجلس نداشت و وارد نمی‌دانم.

برخی از خبرنگاران حاضر در مجلس تغییر رفتار علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در جلسات دیروز و امروز را محسوس ارزیابی می کنند.

به گفته این خبرنگاران برخلاف روز اول و دوم بررسی دولت دهم که رییس مجلس سعی داشت به صورت مشخص به نفع یا ضرر دولت دهم سخن نگوید، وی در جلسه دیروز و امروز بررسی رای اعتماد به صورت محسوس به دفاع از دولت دهم و نمایندگان حامی دولت می پردازد.

لاریجانی در جلسه دیروز ضمن رد شایعات پرداخت کمک صدمیلیونی به نمایندگان جهت تجهیز مساجد، با انتقاد از سخنان مخالف وزیر راه، از رایزنی نمایندگان با بهبهانی جهت دریافت بودجه برای پروژه های محلی هنگام رای اعتماد دفاع کرد و در جلسه امروز نیز به تایید صریح مدرک کامران دانشجو پرداخت.

ادعای موافقت رهبری با کردان
موضوع پیام غیررسمی رهبرانقلاب به مجلس درباره توصیه به رای دادن به برخی وزرا برای بار نخست نیست که در دولت دکتر احمدی نژاد مطرح می شود.

در جریان رای اعتماد عوضعلی کردان نیز دکتر احمدی نژاد در سخنان خود در مجلس از موافقت رهبرانقلاب با وزارت کشور کردان خبر داد و این سخنان اگرچه موجب شد کردان در رقابتی نزدیک موفق به تصاحب صندلی وزارت کشور شود، اما سرمقاله روز بعد کیهان که احمدی نژاد را متهم به تحریف نظر رهبری کرده بود موجب بروز جنجال در مجلس شد و برخی نمایندگان خواستار تکرار رای گیری برای کردان شدند.چرا که به گفته زاکانی، نماینده تهران: «جمعی از نمایندگان به خود من مراجعه کرده اند و قسم جلاله خورده اند که رای موافق آنها به علی کردان به خاطر اظهارات نقل شده از سوی رئیس جمهوری و کردان به نقل از رهبر معظم انقلاب و وزیر اطلاعات بوده است.»

شریعتمداری نوشته بود رهبری اظهار موافقت با کردان ننموده اند اما مخالفت نیز نکرده اند، دفتر رهبرانقلاب بلافاصله با انتشار اطلاعیه ای ضمن تبرئه کردن احمدی نژاد از اتهام تحریف، ناخشنودی خود را از علنی شدن مذاکرات محرمانه احمدی نژاد با رهبری اعلام اما تاکید کرد که رهبری موافقتی با کردان نداشته اند و عملا خبرکیهان را تایید کرد.

یکی از وزرای پیشنهادی احمدی‌نژاد دست نوشته‌ای را به نمایندگان ارائه داده و مدعی شده که رهبری خواستار ارائه رای اعتماد نمایندگان مجلس به کابینه پیشنهادی شده‌اند.

یکی از نمایندگان مجلس که می‌گوید این دست‌خط را دیده بود به خبرآنلاین گفت: وزیر مربوطه این یادداشت را به برخی نمایندگان ارائه داده و خواسته است تا نظر رهبری را با دیگر نمایندگان در میان بگذارند.

به گفته وی، از صبح امروز برخی نمایندگان که تحت تاثیر این یادداشت قرار گرفته‌اند در حال رایزنی با دیگر نمایندگان هستند و درباره صحت و سقم این پیام گفت وگو می‌کنند.

در حالی که این شایعه از سوی برخی نمایندگان حامی دولت دهان به دهان منتقل می‌شود، این نماینده گفت که چهره‌هایی همچون علی‌اصغر زارعی مخالف هزینه کردن از جایگاه رهبری و گسترش این شایعه در مجلس هستند. به همین دلیل اختلاف نظرهایی میان نمایندگان حامی دولت به ‌وجود آمده است.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه با تایید این خبر افزود: هنوز درباره صحت این پیام شبهاتی در مجلس است. برخی آن را توصیه می‌دانند و برخی از آن به دستور تعبیر می‌کنند.

به گفته وی این نوشته چه دستور باشد و چه توصیه، تاثیر خود را در مجلس و رای نمایندگان خواهد داشت.

محمدرضا تابش نیز در واکنش به انتشار این شایعات در مجلس تاکید کرد که اگر دستور رسمی از رهبری خطاب به نمایندگان ارائه شده باشد باید از طریق رئیس مجلس به نمایندگان ابلاغ شود.

بر این اساس یکی دیگر از اعضای فراکسیون خط امام، گفت: جمعی از نمایندگان با مراجعه به علی لاریجانی از او خواسته‌اند تا طی تماسی با دفتر رهبری صحت و سقم این شایعه را جویا شود تا همچون ارائه رای اعتماد به علی کردان، از جایگاه رهبری هزینه نشود.

گفتنی است در جلسه امروز علی مطهری در پایان سخنان خود به این شایعات اشاره کرده و خواستار دقت نمایندگان در ارائه آرائشان شد. غلامرضا مصباحی‌مقدم هم با تاکید بر اینکه هیچ پیام رسمی‌ای از سوی دفتر رهبری به مجلس نرسیده است، طی تذکری خواستار جلوگیری از انتشار این شایعات شد.

یکی از نمایندگان هم به دیداری از سوی برخی نمایندگان با رهبری در هفته گذشته اشاره کرد و گفت: در این دیدار رهبری به نمایندگان گفته‌اند که اگر خودشان به تصمیم درباره وزیری رسیده و به یقین دست یافتند به آن عمل کنند اما اگر یقین حاصل نشد به رئیس جمهور اعتماد کرده و به وزیر پیشنهادی رای اعتماد دهند. او که می‌گفت نظر رهبری درباره وزرای زن هم مخالف نبوده و تنها توصیه کرده‌اند که موافقت علما نیز برای این منظور جلب شود، ادامه داد: آنچه ما از آن جلسه با رهبری شنیدیم با آنچه امروز در مجلس شایع شده است، بسیار متفاوت است.


تابناک: وزرای ضعیف به نقل قول از رهبری پناه می‌برند
در همین حال سایت «تابناک» نوشت: از روز گذشته که مجلس کار بررسی و شنیدن سخنان نمایندگان موافق و مخالف و دفاعیات وزرای پیشنهادی را آغاز کرده است، استفاده از نام رهبری انقلاب در قالب نقل قول، استناد به فرمایش‌ها و یا منتسب کردن برنامه‌ها به خواسته‌ها و دغدغه‌های رهبری از سوی وزرای پیشنهادی به شکل غیر معمول و چشمگیری نسبت به دولت نهم افزایش یافته است و این موضوع در میان نمایندگانی که مخالفان جدی‌تری دارند، بیشتر به چشم می‌خورد.

بر همین اساس در میان سخنان هفت وزیر پیشنهادی که مخالفانی در مجلس داشتند، بیش از 44 بار از رهبری در سخنانشان نام برده شد که بالغ بر 70 درصد آن هیچ ارتباطی در استناد موضوعی یا راهبردی به سخنان ایشان نداشت.

البته جالبتر اینجاست که هرچقدر میزان مخالفت شدیدتر بوده، میزان استفاده وزرای مربوطه نیز از نام و یا کلام رهبری نظام بیشتر شده است.

برای نمونه، حجت‌الاسلام مصلحی، وزیر پیشنهادی اطلاعات، ده بار؛ عباسی، وزیر پیشنهادی تعاون، یازده بار و خانم سوسن کشاورز که برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شده است، هشت بار در سخنان خود این موضوع را تکرار کرده‌اند.

این سایت می‌نویسد: بهتر است وزرای پیشنهادی، به جای استفاده پیاپی از این موضوع، در پی تدوین برنامه‌ها با استناد به دغدغه‌ها و ابلاغیه‌های رهبری در آن حوزه باشند تا از شبهه پناه گرفتن پشت نام ولایت برای گرفتن رأی اجتناب شود و معانی دیگری به اذهان عمومی متبادر نشود.


http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=11737